7 باورغلط مردها درباره ی زنها
به گفته ی روان شناسان، اغلب مردها باورهای نادرستی در مورد زنان دارند که اغلب گله گذاری های آنان را شامل می شود. این باورهای غلط ناشی از عدم شناخت صحیح و عدم درک روحیه ی لطیف زن هاست و آن ها را برای شناخت بیش تر آقایان از همسرانشان بیان می کنیم:
هفت باور نادرست مردها درباره ی زن ها
1- زن ها سیری نا پذیرند
2- حفظ و نگهداری آن ها مشکل است
3- زن ها می خواهند مردها را کنترل کنند
4- زن ها حسود هستند
5- زن ها زیاده از حد احساساتی هستند
6- زن هایی که قوی و توانا هستند، نیازی به مراقبت ندارند
7- زن ها آزادی مرد را مختل می کنند
باور غلط: زنها سیری ناپذیرند
مردها،تمایل و گرایش همیشگی زن مبنی بر بهبود و اصلاح کارها را با پر توقع بودن و سیری ناپذیری مزمن او اشتباه گرفته اند. این طبیعت زن است که به فکر بهبود، اصلاح و ارتقاء همه چیز است.
زنها- دست کم بیش تر آنها- بسیار کم توقع اند و می توان به راحتی با کوچک ترین چیزها خوشحالشان کرد. با یک لبخند، اظهار محبت و دلتنگی در آغوش گرفتن و ... خواهید دید چطور از شادی لبریز خواهند گشت.
باور غلط: حفظ و نگهداری زن ها مشکل است
واقعیت این است که حفظ و نگهداری روابط صمیمی مشکل است. زن ها می خواهند رابطه شان سالم و صمیمی باشد و بدین جهت ازمردها توقع دارند برای این منظور وقت بگذارند و بر روی صمیمیت رابطه تلاش کنند.
زنها استانداردهای بالایی برای روابط صمیمی خود دارند، نه از آن رو که ایرادگیر و پرتوقع هستند، بلکه از آن جهت که عمیقاً متعهد و پایبند بوده و می خواهند که موفق باشند.
باور غلط: زن ها می خواهند مردها را کنترل کنند
مردها تلاش زن را برای سازمان دهی، برنامه ریزی و حل مشکلات می بینند و سپس آن را به اشتباه به عنوان تلاشی از جانب زن برای کنترل مرد و بهره کشی از آن تعبیر می کنند.
واقعیت این است که زنها می خواهند کمک کنند، ایفای نقش کنند، بهبود بخشند، ارتقاء دهند و به حساب آورده شوند.
یکی از رایج ترین شکایت های زن ها از مرد زندگی شان آن است که بیش تر مردها، در فرآیند تصمیم گیری خود، زن ها را دخالت نمی دهند. از آن جا که زن ها از این احساس بیزارند، پس تلاش می کنند تا خود را به نحوی در جریانات زندگی همسرشان وارد کنند. بدین معنا که سوال می پرسند و راه حل ارایه می دهند. مرد، علاقه و کمک همسرش را به معنای تلاش برای مداخله و سلطه جویی معنا می کند.
باور غلط: زن ها حسود هستند
واقعیت این است که زن ها محافظ و نگهبان روابط صمیمی و نزدیک خود هستند و می خواهند از رابطه ی خود با مردی که دوستش دارند محافظت کنند. نه از آن جهت که به همسر خود اعتماد ندارند، بلکه از آن رو که او را دوست دارند. به طور غریزی و فطری، زنان از هر چه برایشان ارزشمند باشد، مراقبت می کنند.
باور غلط: زن ها زیادی احساساتی هستند
یکی از زیباترین ویژگی های زنها این است که قابلیت این را دارند که حس کنند و احساس داشته باشند و این احساسات را نشان دهند و ابراز کنند و این موهبتی بس گران بهاست. اما باور غلط این است که نشان دادن احساسات ،کیفیتی ضعیف تر و ناخواستنی تر از پنهان کردن احساسات می باشد. این همان پیامی است که اغلب مردها در کودکی وهنگامی که پسربچه ای بودند دریافت کرده اند. این که گریه نکردن، بهتر از گریه کردن است. خشن و قوی بودن، بهتر از ترسو بودن است. مستقل بودن بهتر از نیازمند بودن است.
بنابراین مردها، اغلب احساسات طبیعی زن ها را به غلط ،ضعف نفس تلقی می کنند و توانایی آنها را در حس کردن و احساس داشتن را به زیاده روی احساسی تعبیر می کنند.
مردها معمولاً زن را متهم می کنند که زیاده از حد احساساتی هستند. به این دلیل که مسئولیت گفتار یا رفتار نامهربانانه و احیاناً خشونت آمیز خود را نپذیرند.
بیشتر زن ها زیادی احساساتی نیستند، بلکه فقط احساساتی هستند! مردها هم همینطور. اما نمی توانند به راحتی احساسات خود را نشان دهند یا ابراز کنند. حقیقت آن است که مردها به همین دلیل زن ها را بسیار دوست دارند، همین حساس بودن، احساساتی بودن و توانایی حس کردن زن، دلیل آن است، زیرا همین احساساتی بودن زنهاست که به آنها امکان می دهد به مردها محبت بورزند و چنین احساسات خوبی را در آنها تولید کنند.
باور غلط: زن های قوی نیازی به توجه و مراقبت ندارند
اشتباهی که مردان مرتکب می شوند این است که قدرت و توانایی را با خودکفایی اشتباه می گیرند. صرف این که زنی قوی و با اعتماد به نفس است به این معنا نیست که هیچ گونه نیازی ندارد و اصلاً به این معنا نیست که به شخص توانمند و نیرومند دیگری نیاز ندارد و این گونه نیست که هرگز خسته، ترسیده، وحشت زده و بی رمق نمی شوند.
واقعیت این است که اگر زنی به تنهایی هم قادر به انجام تمام کارها باشد، باز دوست دارد قدرت، توان، حمایت و مراقبت مردش را حس کند. هر قدر هم زنی قوی و مستقل باشد، همچنان نیاز دارد که احساس کند به طرق مختلف از او مراقبت می شود.
باور غلط: زن ها آزادی مرد را مختل می کنند
مردها اغلب به اشتباه، درخواست های طبیعی و منطقی زن ها را مبنی بر شرکت در رابطه، با تلاش زن برای سلب آزادی مرد اشتباه می گیرند. زن ها دوست دارند روابطی متعهدانه و صمیمانه ایجاد کنند.
هر کسی به مجرد این که به رابطه ای وارد می شود، مقادیری از آزادی های شخصی خود را از دست می دهد. چرا که از حالا به بعد شخصی که با او رابطه برقرار کرده اید، به آنچه می گویید یا رفتار می کنید، واکنش نشان خواهد داد.
آزادی واقعی به این معنا نیست که چه کارهایی می توانید بکنید و چه کارهایی نمی توانید بکنید. بلکه به معنای آزادی در محبت ورزیدن آن هم بدون ترس و دریافت کردن بدون مقاومت و دادن و بخشیدن بی دریغ می باشد.
زن ها هرگز سعی ندارند چیزی را از مرد سلب کنند. برعکس آنها می خواهند محبت، فداکاری، از خودگذشتگی، تعهد، پایبندی و وفاداری خودشان را به مرد هدیه کنند. تمام تلاش های یک زن برای ایجاد رابطه با همسرش و صمیمی بودن و حل مشکلات است نه برای سلب آزادی از مرد
چرا زنها ایقدر گریه می کنند؟
یکی از بزرگترین مشکلاتی که ممکن است برای هر مردی بوجود بیاید، این است که همسرش به دلیل اختلالات هورمونی، شروع به گریه و زاری کند.
در دوره های ماهانه که سیستم بدنی خانم ها دستخوش تغییرات هورمونی قرار می گیرد، آنها از نظر احساسی بسیار حساس می شوند، البته نباید تصور کرد که دلیل ناراحتی و بی قراری خانم در یک چنین مواقعی تنها به واسطه اختلالات هورمونی ایجاد می شود و دلیل قانع کننده دیگری در ورای آن وجود ندارد. به هر حال در این شرایط، هر لحظه این امکان وجود دارد که خانم آب های جمع شده در پشت سد را رها کرده و ساعت ها به گریه و زاری بنشیند.
بسته به شرایط روحی و روانی که برای خانم ایجاد می شود، هر نوع عکس العملی از جانب شما به راحتی می تواند شرایط را به طور کامل تغییر داده و آنرا بهبود بخشد. با این کار می توانید خودتان را از یک انفجار احساسی نجات داده و از ایجاد هر گونه بحث و دعوا خودداری نمایید.
هورمون ها
اجازه دهید از همین ابتدا تکلیف شما را در مقابل اختلالات هورونی خانم ها روشن کنیم؛ باید توجه داشته باشید که در هنگام چرخه ماهانه، خانم ها نسبت به همه مسائل حساس تر می شوند و ممکن است به هر دلیلی گریه کنند. اگر احساس کردید که در مورد یک مسئله عکس العمل شدید نشان می دهد نباید به احساسات خشم آلود او دامن بزنید بلکه باید سعی کنید او را آرام کنید و با او اظهار همدردی نمایید. اگر در مورد یک مسئله خاص نظرتان با او یکی نیست، نباید اختلاف نظر خود را صراحتاً بیان کنید. پس از سپری شدن این دوران خودش به مرور زمان متوجه خواهد شد که واکنش نابجا از خود نشان داده و از یک مسئله کوچک برای خودش یک غول بسازد؛ اما به هر حال در آن زمان شما هیچ واکنشی نباید نشان دهید و فقط وارد بازی شده و در تیم او توپ بزنید. اشتباه نکنید: در این دوران با او مدارا کنید تا بعدها پاداشش را فرای آن چیزی که انتظار دارید، دریافت نمایید.
سر به سر گذاشتن
خانم ها از همان سال های ابتدایی زندگی خود به این نتیجه دست پیدا می کنند که مردها در زمان مواجهه با یک خانمی که در حال گریه کردن است، احساس بدی پیدا کرده و راحت نیستند و هر کاری که لازم باشد انجام می هند تا جلوی اشک های خانم را بگیرند. دلیل گریه خانم هر چیزی که باشد: از شنیدن یک داستان بچه گانه که یکی از شخصیت ها در انتهای آن می میرد و یا به خاطر اینکه پدر چیزی را که میخواهد برایش نمی خرد، وقتی متوجه می شود که با گریه می تواند آمال و آرزوهای خود را عملی کند، در مورد نامزد خود نیز همین کار را انجام می دهد تا بتواند به اهدافش دست پیدا کند.
به دلایلی که در بالا به آنها اشاره کردیم، می توان نتیجه گرفت که تشخیص اشک های واقعی و دروغین از یکدیگر کمی مشکل است، به ویژه در مورد ارتباط میان خانم ها و آقایون. به هر حال اگر در اوایل رابطه خود قرار گرفته اید و نمی دانید که چگونه می توانید از صداقت او اطمینان حاصل کنید، باید خودتان را به طریقی از این موقعیت نجات داده و خودتان را از بحث خارج کنید و موضوع دیگری را برای گفتگو به میان بیاورید. این کار تنها واکنشی است که می تواند برای شما تضمین کند که او نه تنها از دست شما ناراحت نمی شود بلکه هیچ احساس بدی نیز نسبت به شما پیدا نخواهد کرد.
احساسات خالص و واقعی
زمانیکه مطمئن شدید ناراحتی همسرتان به خاطر دو مطلب ذکر شده در بالا ایجاد نشده است، می توانید اطمینان پیدا کنید که دلیل اشک هایش ناراحتی واقعی و احساسات ناخوشایند درونی است. خانم ها در مورد شرایط و موقعیت های مختلف بیش از اندازه احساساتی برخورد کرده و واکنش های عاطفی از خود نشان می دهند، به همین دلیل شاید قدری مشکل باشد که بخواهید تشخیص دهید دلیل اصلی ناراحتی همسرتان از کجا نشات می گیرد. تنها راهی که می توانید او را آرام کنید این است که به هر شیوه ای که شده نشان دهید احساسات او را می فهمید و پشتیبان و حامی اش هستید. چه از دست کسی ناراحت باشد (و یا حتی از خود شما) یا در شرایطی قرار گرفته باشد که هیچ کنترلی بر روی آن نداشته و ناامید و درمانده باشد (به عنوان مثال مشکلاتی پیرامون مسائل شغلی) به هر حال برای تخلیه احساسی گریه می کند. در یک چنین موقعیت حساسی او به دنبال یک فرد رویایی نمی گردد که مشکلش را بلافاصله حل کند، فقط نیاز به کمک کسی دارد که برای احساساتش ارزش قائل شود، و پشتیبانی و حمایتی را که او برای رسیدن به موفقیت و حل مشکلات نیاز دارد را از او دریغ نکند.
عصبانیت
خانم ها در مقایسه با آقایون به هنگام عصبانیت گریه می کنند. زمانی که برنامه ریزی هایشان درست از آب در نیاید، به عنوان مثال کارفرما آنها را اخراج کند و یا در مسائل زناشویی دچار مشکل شوند، عصبانیت خود را با اشک ریختن نشان می دهند. در زمان مواجهه با یک چنین شرایطی باید سعی کنید که بر خلاف غریزه خود عمل کنید. به این معنا که به خودتان بقبولانید که هیچ فضایی برای مقابله با خانم وجود ندارد، اگر چنین کاری را انجام دهید، مطمئن باشید که احتمال پیروزیتان در حد صفر است. تنها کاری که باید انجام دهید این است که خودتان را به نهایت غم و غصه او برسانید و بعد هم هر چقدر وقت می خواهد در اختیارش قرار دهید تا بهبود پیدا کند. اگر قصد دارید که با دلیل و منطق او را قانع کنید، باید بگویم که چیزی جز وقت تلف کردن نیست. فقط به او فضای لازم را بدهید تا هر طور که دوست دارد از خود واکنش نشان دهد؛ اما آگاه باشید که: پیش داوری و نصیحت کردن شرایط را دشوار تر کرده و خشم و عصبانیت را طولانی مدت می کند. باید توجه داشته باشید که همیشه باید ابتدا به او اجازه دهید که هر چه در دل دارد، بیرون بریزد، زمانیکه به طور کامل از نظر احساسی تخلیه شد، آنوقت می توانید با حرف های آرام و ملایم، به او آرامش دهید.
خاطرات
شاید آقایون وقت زیادی را روی فکر کردن به مسائلی که در گذشته در زندگی برایشان اتفاق افتاده، صرف نکنند - البته بجز کارهای خطرناکی که در دبیرستان انجام داده اند!- اما خانم ها دارای قدرت بسیار بالایی در به یاد آوردن خاطرات گذشته دارند و می توانند ساعت ها بر روی وقایعی که قبلاً در زندگی برایشان اتفاق افتاده فکر کنند و مانند یک فیلم در ذهن خود آنها را تجسم کرده و مرتباً تکرار نمایند. این خاطرات چه خوب باشند، چه بد، دلیل موجهی برای شروع گریه های یک خانم محسوب می شوند. به هر حال یک چنین امری می تواند دلیل قانع کننده ای دست خانم بدهد که اخلاق و روحیاتش تغییر کند، غم زده شده و مقدمات گریه کردن را برایش فراهم آورد.
اگر متوجه شدید که خانم در حال نگاه کردن آلبوم های عکس قدیمی است و یک جعبه دستمال کاغذی هم در کنار خود گذاشته است، اصلاً نگران نشوید و تصو نکنید که در حال مقایسه کردن شما با خواستگارهای قبلی اش است، سعی کنید به او ملحق شده و سوال کنید که چه چیزی در سرش می گذرد. دست یافتن به عمق افکار او، آن هم زمانیکه در حال مرور خاطرات گذشته است، شاید کمی دشوار باشد، اما بهترین زمانی است که شما می توانید اطلاعات بیشتری در مورد او و گذشته اش بدست بیاورید. با این تکنیک می توانید او را طوری هدایت کنید که اعتراف کند از زندگی فعلیش کاملاً راضی است. بهترین کاری که برای جلوگیری از ایجاد ناراحتی و غم زدگی می توانید انجام دهید، این است که با او صحبت کرده و اجازه دهید تا احساساتش را با شما در میان بگذارد. شاید در زمان انجام یک چنین کاری احساس کنید که در حال شکنجه شدن هستید، اما پس از اینکه او تخلیه روحی شود آنقدر به شما احساس نزدیکی می کند که بدون شک تبدیل به بهترین همسر دنیا خواهد شد.
ایجاد گریه و زاری
شاید مقوله گریه کردن و اشک ریختن برای تعداد بسیار زیادی از آقایون ناخوشایند باشد. همچنین تشخیص دلیل گریه های یک خانم نیز کار دشواری است. شاید در گام اول تصور کنید که هیچ کاری برای آرام کردن او از دستتان بر نمیآید، اما باید بدانید که شما بهترین کسی هستید که می توانید به او کمک کنید. تنها کاری که باید انجام دهید این است که دلیل ناراحتی او را پیدا کرده و با او اظهار همدردی نمایید.
هر کاری که انجام می دهید، هیچ گاه به او نگویید که دلیل ناراحتی و بی قراری او اختلالات هورمونی و پیش قاعدگی است. به هر حال او تقویم دارد و متوجه همه این مسائل می شود برخوردی مناسب داشته باشید تا همه چیز خوب پیش برود.
منبع:sepehrmag.ir
جایگاه انرژی درمانی :
انرژی درمانی هم یک نوع هیپنوتیزم است . اگر کسی دستش طوری درد می کند که نمی تواند بالا بیاورد ، در واقع نفس او اراده ی قوی در حرکت دادن دستش ندارد در نتیجه دست او ضعیف شده و متقابلاً اراده او برای مقابله با ضعف دست او نیز ضعیف شده است و لذا نمی تواند دست خود را بالا بیاورد . حالا فردی که با تمرکز می تواند اراده خود را به او منتقل کند ، به شخص القاء می کند که تو می توانی دست خود را بالا بیاوری ، و این تصور را در خیال او تثبیت می کند . اگر نفس او این تلقین را پذیرفت ، دست خود را بالا می آورد ، و اگر درمان درد او به این است که چند روز دستش را تکان بدهد ، تکان می دهد و بعد هم که این خیال رفت ، چون چند روز دست خود را تکان داد ، دستش خوب می شود ، ولی تاثیر هیپنوتیزم در همان چند روز بود ، بقیه مربوط به بدن خود اوست . طرف مقابل پذیرفته که سردرد دارد ، با هیپنوتیزم به او القاء می کنی نه تو سرت درد نمی کند ، چون از اول سر درد او به ذهن و خیال او مربوط بود ، اگر پذیرفت سردردی نیست ، سردردش خوب می شود . چیزی که بعضی مواقع خود شما با نصیحت به طرف القاء می کنید ، حال اگر طرف توانست بپذیرد ، نتیجه می گیرد . بشر با انتقال خیال ، مسئله ای را که اصل آن خیالی بوده است می تواند تغییر دهد .
نوع دیگری از انرژی درمانی هست که با هیپنوتیزم فرق میکند ، از آنجایی که نفس بعضی از افراد تکویناً و به صورت خدادادی قدرت انتقال دارد ، می توانند اراده و توانایی خود را به دیگری منتقل نمایند . شما می بینید یکی قدش بلند است و دیگری کوتاه ، یکی هوشش زیاد است و دیگری کم ، به بعضی ها هم خداوند توانایی هایی می دهد که خود آنها حتی در ابتدا نمی دانند چنین توانایی هایی دارند . نفس طرف این توانایی را دارد که بتواند توانایی های نفس خود را به فرد دیگری منتقل کند . لذا اگر الان بنده دستم را نمی توانم بالا بیاورم با انتقال توانایی شخصی که توانایی انتقال قدرت نفس خود را به من دارد ، ممکن است بتوانم این کار را بکنم . بستگی دارد که بنده چقدر برایم امکان دارد توانایی های القاء شده را بگیرم . البته قدرت نفس آن شخص هم که قدرت خود را انتقال می دهد در این امر نقش دارد ، به همین جهت همه به یک اندازه شفا نمی یابند . بعضی ها هم مشکلشان بیش از اینهاست و به همین جهت اصلاً درمان نمی شوند . اگر آن نفس ، قدرت طرف مقابل را گرفت و از آن متاثر شد ، خودش آن را ادامه می دهد و آرام آرام با اراده هایی که اعمال می کند ، درمان می شود .
در مورد انبیاء الهی و ائمه ی معصومین «علیهم السلام» موضوع شفا دادن فرق می کند ، قلب آنها مظهر اسماء الهی است ، حال اگر مصلحت بدانند اسم خاصی را که مناسب رفع مشکل طرف است القاء می کنند و مشکل حل می شود . حضرت عیسی « علیه السلام » مظهر اسم حَیّ اند و لذا مرده را زنده می کنند . حضرت پروردگار در این امور به واسطه ی ذات مقدس حضرت عیسی « علیه السلام » بر روح و روان طرف جلوه می کند .
در بعضی موارد دیده شده است که طرف هیچ هنری ندارد و فقط از جهل مردم استفاده می کند و قصد منفعت جویی در میان است ، هیچ گونه زحمتی حتی در حد کسب هیپنوتیزم هم به خود نداده است ، که این نوع افراد مورد بحث ما نیست . بعضی ها با القائات ساده ، خیال طرف را تحت تاثیر قرار می دهند ، آن آدم ساده هم فکر می کند طرف کاری برایش کرده است . عبدالملک مروان از تعبیرکنندگان خواب پرسید من چند سال دیگر حکومت می کنم ؟ هیچ کدام چیزی نگفتند ، او عصبانی شد و آنها را تهدید به مرگ کرد . یکی از آنها گفت قربان ، شما چهل سال دیگر حکومت می کنید ، پرسید از کجا می گویی ؟ گفت امشب حضرتعالی چهل دُرّ قرمز در خواب می بیند که هر دُرّ ، نشانه ی یک سال حکومت شما است . خلیفه با این امید که امشب چهل دُرّ قرمز را در خواب ببیند خوابید ، فردا که بیدار شد گفت به آن مُعّبر جایزه های فراوان بدهید ، چون به واقع من چهل دُرّ قرمز در خواب دیدم . بقیه معبرها از همکارشان پرسیدند تو چطوری آن حرف را زدی ؟ گفت : می دانید که خلیفه آدم ساده و زودباوری است و به همین جهت هر چیزی به او تلقین کنید در خاطرش می ماند . من به او تلقین کردم چهل دُرّ قرمز در خواب می بیند ، خیال او چهل در برای خودش ساخت و به دنبال آن بود که در خواب آن چهل دُرّی را که خودش ساخته بود دید . و از این طریق جان خودم و شما را نجات دادم . از این کارها زیاد می شود ، گاهی خودمان نمی دانیم که چقدر تحت تاثیر خیالاتی هستیم که به ما تلقین شده است . اگر انسان با اصول و با عقل و حی الهی زندگی نکند زندگی اش پر از تلقین است ، هر چند ظاهر طرف تحصیل کرده است ولی زندگی اش پر است از همین تلقینات غیرواقعی که نه پایه استدلالی دارد و نه پایه ی الهی .
یک محقق ایتالیایی با توجه به خرافاتی که انگلیسی ها در زندگی خود پذیرفته اند ثابت کرد ، خرافی ترین مردم دنیا انگلیسی ها هستند . یعنی انگلیسی ها از آن موش پرست های هندی هم خرافی ترند . و واقعاً هم این طوری است که خرافی ترین مردم دنیا در اروپا هستند ، منتها در پوشش تکنولوژی آن را پنهان کرده اند .
در تحقیقاتی که شده دروغ ترین مجله های دنیا ، مجله هایی است که درباره ی روح و خواب و این گونه موضوعات سخن می گویند . بعضی از مطالب این مجلات بعداً دروغ بودنش افشا و معلوم شد که حدود ده سال مردم را بازی داده اند . کتاب « عالم عجیب ارواح » از آقای ابطحی تحت تاثیر همین مجلات نوشته شده است .
... ادامه دارد.
منبع:کتاب « جایگاه جن ، شیطان و جادوگر در عالم
جایگاه هیپنوتیزم :
سوال : جایگاه هیپنوتیزم در معارف اسلامی کجاست ، و جنبه های مثبت و منفی آن چه چیزهایی می تواند باشد ؟
جواب : هیپنوتیزم یا تاثیر روحی بر دیگران ، استعدادی است که در اکثر انسان ها هست ، اگر انسان آن استعداد را مدیریت کند طوری رشد می کند که شما حاصل آن را در عمل آنهایی که بقیه را هیپنوتیزم می کنند می یابید . هیپنوتیزم ؛ تمرکز روح است بر شخصی که می خواهیم او را تحت تاثیر اراده خود قرار دهیم . با تمرکز روح بر اراده ی خود ، آنچه را می خواهیم به طرف مقابل القاء میکنیم . با توجه به مجرد بودن نفس چنین امکانی در هر کس هست ، آنچه نباید مورد غفلت قرار گیرد حوزه تاثیر عمل هیپنوتیزم است که عبارت است از « خیال » . نکته ی دیگر نقش تمرکز است ، نفس انسان با تمرکز ، و یگانه کردن اراده ، قدرت نفوذ پیدا می کند . همان طور که خداوندکه عین یگانگی و احدیت است دارای نفوذ مطلق است ، نفس انسان نیز در تمرکز نفس ، به نحوه ای از وحدت دست می یابد و به همان اندازه قدرت و نفوذ پیدا می کند . شاید فیلم مستند « سفر به ماوراء » را دیده باشید . طرف با تمرکز زیاد بدون دست زدن به قطب نما آن را حرکت می دهد ، چون نفس انسان با تمرکز ، قدرت تاثیر پیدا می کند ، همان طور که خداوند با نظر به مخلوقاتش آنها را تحت تاثیر خود دارد . خداوند با توجه به و بدون هیچ گونه دست و تماسی کهکشان ها را به حرمت می آورد و آنها را در کنترل خود دارد ، همین طور که به خورشید نظر دارد ، خورشید را در کنترل اراده خود دارد . فرقش این است که اولاً : خداوند عین اراده و توجه است . ثانیاً : آنچنان است که کاری او را از کاری باز نمی دارد ، چون در مقام جامعیت است و صفاتش عین ذاتش می باشد .
آنچه باید بدانید این که اولاً : تمرکز قدرت می آورد . ثانیاً : موجود مجرد هر جایی که اراده کند باشد ، در آنجا حضور دارد و می تواند اراده خود را در آنجا اعمال کند . همان طور که در ورزش بدن سازی ، انسان از طریق تمرکز روی ماهیچه های خود و حرکت دادن ممتد آنها ، صورت خاصی را که در ذهن دارد به ماهیچه ها تحمیل می کند و در نتیجه پس از مدتی آن صورتی را که انسان مایل بود به ماهیچه هایش بدهد ، در ماهیچه ها ظاهر می شود . طرف با تمرکز ، از دور ، بدون استفاده از دست ، قاشق چایخوری را کج می کند ، البته برای این تمرکز مدت ها باید وقت بگذارد . در فیلم « سفر به ماوراء » آن خانم روسی نه تنها عقربه ی قطب نما ، بلکه جعبه آن را حرکت می دهد و خودش می گوید ؛ در همان مجلس ـ در اثر تمرکز شدید ـ دو کیلو از وزنش کم می شود ، در تمرکز و با ایجاد وحدت در اراده ، تاثیر بر اشیاء و افراد بیشتر می شود ، این اندازه باید انرژی صرف کرد . هنر تمرکز را عده ای با نظم خاص و جهت امر خاصی شکل دادند و هیپنوتیزم را پدید آوردند . هیپنوتیزم یک نوع تمرکز روح است بر روح طرف مقابل و نسبت به تمرکزهایی که موجب تصرف در امور مادی می شود آسان تر است . طرف با دستوراتی که می گیرد ذهنش را روی موضوعی خاص متمرکز می کند و چون تمرکز ، قدرت می آورد می تواند اراده ی خود را بر اراده ی طرف مقابلش تحمیل کند ـ به شرطی که هیپنوتیزم شونده مقاومت نکند ـ تمرکز علاوه بر عمل هیپنوتیزم در سایر امور تا آنجا قدرت می آورد که انسان می تواند چهار قالب یخ را با یک ضربه بشکند . درست است که با قدرت کامل ، دستش را روی یخ ها می کوبد ، ولی آنچه نقش اصلی را دارد تمرکز ذهن اوست روی یخ ها . حرکت دست تمرکز او را کامل می کند .
تمرکزی که در هیپنوتیزم نیاز است ، آسان تر است از تمرکزی که در « ذن » لازم است . هیپنوتیزم کننده با تمرکز ، روح طرف مقابل را تحت تاثیر خود قرار میدهد . مثلاً به او می گوید : تو الان خوابی ، و او به خواب می رود . سپس به او می گوید : تو الان به خانه مادرت می روی ، روح طرف می رود خانه مادرش . به او می گوید : تو می توانی بدن خود را به صورت افقی بین این دو صندلی نگهداری ، بعد که شما بدن او را بین دو صندلی قرار می دهید، مثل یک چوب آن را نگه می دارد . از آن آقایی که هیپنوتیزم می کرد پرسیدم چقدر وقت برای این کار صرف کرده اید ؟ گفت چهار سال ، حالا ممکن است کمتر هم بشود وقت گذاشت .
موقتی بودن تاثیر هیپنوتیزم :
توجه داشته باشید جایگاه تاثیر هیپنوتیزم خیال طرف مقابل است و تاثیر آن هم به اندازه ی پایداری خیال است . در جلسه ای که بنده نیز حاضر بودم به طرف گفت شما بعد که بیدار می شوید یک ربع نمی توانید صحبت کنید ، او هم وقتی بیدار شد واقعاً هر چه تلاش کرد صحبت کند نتوانست ، چون قوه ی خیال او تحت اراده خودش نبود ، به نفس او القاء شده بود که نمی تواند یک ربع صحبت کند ، با اینکه از حالت هیپنوتیزم درآمده بود ، در مرتبه ای از نفس خود و با اراده ی خود می خواست صحبت کند ، ولی مرتبه دیگر نفس او که تحت تاثیر خیالش بود قادر به صحبت کردن نبود . در یک مورد دیگر به طرف که سیگاری بود گقت شما سیگار دوست ندارید ، شما سیگار دوست ندارید . وقتی بیدار شد اگر به او سیگار می دادند حالش به هم می خورد . ولی فراموش نکنید که این حالت موقت است ، چون جنس خیال چیزی است که پایدار و همیشگی نیست و لذا آن شخص بعد از مدت کمی مثل قبل کاملاً معتاد به سیگار است . با توجه به موقت بودن خیال ، تاثیر هیپنوتیزم نیز موقت است و در همان حد می تواند موثر باشد . اخیراً شنیده اید یک عمل سزارین را با هیپنوتیزم انجام دادند ، به این صورت که آن خانم را شخص هیپنوتیزم کننده در تمرکز خود قرار میدهد و به او القاء می کند که در حین زایمان درد نخواهی داشت و در نتیجه عمل زایمان بدون درد را انجام می دهند . در فیلم سفر به ماوراء ملاحظه فرمودید که طرف را هیپنوتیزم کردند و دندانش را بدون درد و با کمترین خونریزی کشیدند . آری در همین اندازه می توان طرف را تحت اراده خود قرار داد و خیال خود را به او منتقل کرد .
... ادامه دارد.
منبع: کتاب « جایگاه جن ، شیطان و جادوگر در عالم »
سحر ، حرکتی به سوی باطل :
قرآن در رابطه با ارزش کار ساحران می فرماید : « ویتعلمون ما یضرهم و لا ینفهم » (19) آنهایی که سحر آموزش می دهند ، چیزی را آموزش می دهند که ضرر به آنها می رساند ولی نفعی برای آنها ندارد . سحر نه برای ساحر هیچ فایده ای دارد ، نه برای کسی که به ظاهر به او کمک می کنند تا از طریق سحر از خطرات رهایی یابد ، بلکه ضرر می رساند بدون هیچ نفعی . چون سراسرش رفتن در مسیر باطل است ، تمام تلاش آنها در نهایت بی ثمر خواهد بود . معاویه بسیار تلاش کرد تا پسرش یزید ولیعهد شود . یکی از کارهایش این بود که امام حسن « علیه السلام » را زهر خوراند و شهید کرد تا مانعی در راه ولایتعهدی پسرش در بین نباشد ، نتیجه اش این شد که دست پسرش را به خون امام حسین « علیه السلام » آلوده کرد . باید همواره متوجه باشیم کار باطل اگر ظاهرش هم زیبا جلوه کند و انسان احساس کند دارد موفق می شود و در نهایت رسوایی و بی ثمری پیش می آورد . نگویید این جادوگر خیلی زرنگ است و کارها را خوب پیش بینی می کند ، فرض میگیریم زرنگی اش در حد معاویه باشد ، نتیجه چه می شود ؟ به قرآن توجه کنید که می فرماید : سحر به خودی خود هیچ نفعی ندارد . حالا موضوع گناهی که انسان با رجوع به ساحر مرتکب می شود بحث دیگری است . قرآن در رابطه با شراب و قمار می فرماید : « یسالونک عن الخمر و المیسر قب فیهما اثم کبیر و منافع للناس و اثمهما اکبر من نفعهما ... » (20) ؛ درباره ی شراب و قمار از تو می پرسند بگو در آن دو گناهی بزرگ و سودهایی برای مردم است ولی گناهشان از سودشان بزرگ تر است .
می فرماید درست است که مشروب بد و حرام است اما نفع هم دارد با این همه گناه آن از نفع آن بیشتر است . اما راجع به سحر می گوید یک ذره هم نفع ندارد . از این آیه می فهمیم حالا که سحر هیچ فایده ای ندارد بهتر است انسان سحر نداند . حال اگر من بروم عمرم را جهت آموزش این کار بی ثمر تمام کنم ، در قیامت باید جواب بدهم . از طرفی با توجه به اینکه قرآن می فرماید آموزش سحر ، آموزش چیزی است که هیچ نفعی ندارد و ضرر دارد ، اگر جادوگر ، جادوگر واقعی هم باشد و به واقع از طریق جنینان سر به سر ما بگذارد ، کاری نمی تواند بکند ، چه رسد که اکثر مدعیان سحر ، هیچ جنی در اختیار ندارند و عموماً افکاری را به خیالات ما القاء می کنند ، مثل همان کتکی که طرف از جنیان می خورد و در واقع از خیالات خود کتک می خورد . با این همه اگر اراده کنند که سر به سر ما بگذارند ، به اذن خدایی است که فرمود : آنها به خودی خود قدرت هیچ نفع و ضرری ندارند ، چشم زدن نیز در همین راستا است . امام حسن « علیه السلام» می فرمایند : دوای چشم زخم این است که آدمی این آیه را بخواند : « و ان یکادالذین کفروا لیزلقونک بابصارهم لما سمعوا الذکر و یقولون انه لمجنون و ما هو الا ذکر للعالمین (21) » (22) که بحث آن گذشت .
چگونگی احضار روح :
در بحث احضار روح هم موضوع باید درست بررسی شود ، چون در واقع در احضار روح ، روحی احضار نمی شود و پای شیطان در میان است . حتی همان هایی که به گفته ی خودشان احضار روح می کنند ، می گویند ؛ ابتدا می گوییم خودت را معرفی کن اگر معرفی نکرد می فهمیم شیطان آمده است ، بساط را جمع می کنیم ، چون کار خطرناک می شود .
یکی از همین افراد می گفت با اینکه در عملیات احضار روح ، روحی که آمد خود را معرفی نکرد ، باز هوس کردم ادامه دادم ، به قول خودش طوری دست آنها افتاده بود که به راحتی در جسم و روحش تصرف ها می کردند ، می گفت : یک مرتبه کیفی را که دستم بود آن قدر سنگین می کردند که نمی توانستم از زمین بلند کنم ، یا می گفت وسط جمعیت قلقلکم می کردند و موجب آبروریزی می شدند . می گفتند باید بروی زباله دانی ها را تمیز کنی و شده بودم یک آدم خُل و چِل . می گفت : می خواستم غذا بخورم هنوز دو لقمه نخورده بودم می گفتند پاشو برو غذاها را بیانداز توی سطل زباله ، و خلاصه از او یک آدم این چنینی ساخته بودند . چه کسی شروع کرد ؟ جز اینکه خودش به آنها میدان داد ؟ ولی چون آدم خوبی بود و خداوند می خواست فقط او را تنبیه کند ، یک مرتبه رفته بود خدمت یکی از علماء سادات ، ناخودآگاه شروع کرده بود قضیه اش را برای آن آقا تعریف کند آن عالم هم به نور علم و سیادتش تاثیر لازم را می گذارد و او را در پناه خود می گیرد . می گفت : در حینی که در خدمت آن آقا بودم داد می زند پاشو بیا بیرون . آن عالم آن شب هم او را نگه داشت تا صُور ذهینه او از تاثیر آنها آزاد شود و به لطف الهی نجات یافت . با این همه تا مدتها مشکل داشت به طوری که ظاهرش هم دیگر ظاهر انسان های معمولی نبود .
باید در رابطه با احضار روح با هوشیاری بیشتری تامل بفرمائید ، حال چه آن روح خود را معرفی کند و چه نکند ، فرق نمی کند ، در هر حال حضور شیطان در میان است ، با این تفاوت که ابتدا میان حضور خود را در ما امتحان می کند و سپس وارد می شود .
ممکن است در احضار روح اراده کنید مثلاً روح پدربزرگتان حاضر شود و شما سوال کنید اگر پدر بزرگ من هستی بگو چند پسر و چند دختر داشتی ، و او هم همه را درست بگوید و شما فکر کنید پس واقعاً روح پدربزرگتان است که حاضر شده ، در حالی که شیطان است و او می داند پدربزرگ شما چند فرزند داشته ، همان طور که همین حالا شیطان ناظر اعمال ما است و کارهای ما را زیر نظر دارد . (23)
ممکن است از روحی که احضار کرده اید سوال کنید آنجا چه خبر و او هم شروع کند از واقعیات برزخ و قیامت برای شما بگوید ، و شما تصور کنید چون شیطان از برزخ و قیامت سخن نمی گوید پس باید آن روح ، یک روح واقعی باشد که احضار دشه است . در حالی که شیطان به وضع شما نگاه می کند ، اگر دید از طریق باورهای مذهبی می تواند شما را به خودش مشغول کند همان طریق را دنبال می کند ، مهم آن است که شما را مشغول همین چیزها بکند . به فرمایش آیت الله دستغیب « رحمه الله علیه» ؛ « گاهی شیطان برای مشغول کردن ما در دل ما وسوسه می کند که کتابی در رد شیطان بنویسیم » (24)
عمده آن است که متوجه باشیم هیچ روحی اذن ندارد که با طرفندهایی مثل احضار روح ، از آن عالم به طرف ما بیاید هر کس آن دنیا مشغول اعمال خودش می باشد ، مگر آنکه خداوند به او اذن دهد تا با ما ارتباط پیدا کند و آن هم ربطی به کارهایی مثل عملیات احضار روح ندارد .
چون در احضار روح گرفتار شیطان می شویم به ما فرموده اند حرام است و موجب از بین رفتن فرصت هایی است که می توان در آن فرصت ها به معارف عالیه و اخلاق حسنه دست پیدا کرد .
موضوع مدیوم یا واسطه با احضار روح متفاوت است در مدیوم به روحی که آماده سیر در عالم غیب است گفته می شود به آن عالم سیر کند و از عوالم غیب خبرهایی بیاورد که این ربطی به احضار روح ندارد ، هر چند ناممکن است این عمل را هم تحت عنوان احضار روح به شمار آورند ولی این غیر از احضار روحی است که امروزه با روش هایی خاص مثل میز احضار روح یا استکان انجام می دهند . علامه حسینی تهرانی در کتاب معادشناسی می فرماید : برادر علامه طباطبایی « رحمه الله علیه » یک شاگردی داشتند که در نزدشان فلسفه می خواند و می توانست با ارواح بسیاری از علماء ارتباط برقرار کند و داستان هایی از ارتباط او با علماء نقل می کنند . (25)
... ادامه دارد.
پی نوشتها:
19) سوره ی بقره ، آیه ی 102
20) سوره ی بقره ، آیه ی 219
21) سوره ی قلم ، آیه ی 51
22) جامع الأخبار ، ص 157
23) قرآن در آیه ی 27 سوره ی اعراف می فرماید : « شیطان و قبیله ی او شما را از جایی می بینند که شما آنها را نمی بیند» .
24) « استعاذه » آیت الله دستغیب ، ص 24
25) « معاد شناسی » ، آیت الله حسینی تهرانی ، ج 1 ، ص 182
منبع: کتاب « جایگاه جن ، شیطان و جادوگر در عالم »
روان شناسی زن و مرد ( قسمت هفتم )
نویسنده:زهره رییسی
عوامل مؤثر در تقویت تفاوت های بین زن و مرد
در قسمت قبل به مقایسه زن و مرد در زمینه های هنری پرداختیم. اینک در ادامه می خوانیم...
علاوه بر تغییراتی که از لحاظ ساختار فیزیولوژیکی و روانی بین زن و مرد وجود دارد، شیوه نگرش و نحوه تربیت نیز از همان روزهای اولیه زندگی برای نوزاد دختر و پسر متفاوت است. جنسیت فرد برحسب مذکر یا مؤنث بودن از اهمیت زیادی برخوردار است. اولین پرسش پس از متولد شدن نوزاد درباره دختر یا پسر بودن اوست. جنسیت فرزند برای بسیاری از والدین مهم است. بررسی بسیار گسترده ای که توسط پیترسون و دیگران صورت گرفت نشان داده 90 درصد مردان و 92 درصد زنان آرزو داشتند نخستین فرزندشان پسر باشد.
اگر دختر چهار ساله ای دوست دارد با عروسک بازی کند و به او لباس بپوشاند این بدان معنا نیست که او در آینده نمی تواند یک مهندس یا یک حقوقدان بشود. در بازی کودکان آن چه اهمیت دارد اینست که اسباب بازی- های متنوعی در دسترس آنها قرار گیرد.
رفتار والدین در مورد فرزندان دختر و پسر متفاوت است. حتی نحوه بغل کردن نوزاد نیز فرق می کند. پدران اکثراً نوزاد دختر را با احتیاط بیشتری بغل می نمایند و هنگام بازی با نوزاد پسر، وی را بیشتر بالا و پایین می اندازند. افزون بر آن در انتخاب رنگ و نوع لباس و تزیین اتاق خواب نوزاد تفاوت هایی قایل می شوند، معمولاً برای دختران بیشتر از رنگ صورتی و قرمز و لیمویی و برای پسران بیشتر از رنگ آبی و یا رنگ های تیره تر استفاده می کنند.
در انتخاب اسباب بازی نیز برای آنها تفاوت قایلند. برای دختر بچه عموماً عروسک و وسایل خانه بازی گرفته می شود و برای پسران خرید اسباب بازی هایی همچون ماشین و تفنگ رایج است. کمتر کسی برای هدیه تولد پسر بچه ای عروسک تهیه می کند.
«کاتز» ، در مورد نحوه برخورد والدین با کودک و اسباب بازی ، پژوهشی انجام داد. او در یک آزمایشگاه روان شناسی برخورد بزرگسالان را با یک کودک 3 ماهه که لباس زردی به تن داشت مشاهده می نمود. در این تحقیق به بعضی از آنها گفته شده بود نام کودک «مری» است. و به بعضی گفته شده بود که نام کودک «جانی» است. در اتاق نیز سه اسباب بازی وجود داشت. یک عروسک، یک توپ فوتبال و یک ماشین. بزرگسالانی که فکر می کردند کودک دختر است معمولاً عروسک را در اختیار او قرار می دادند و اشخاصی که فکر می کردند نوزاد پسر است بیشتر ماشین را در اختیارش قرار می دادند. چند سال بعد زمانی که آزمایش مجدداً تکرار شد همان نتایج به دست آمد. کاتز نتیجه گرفت بزرگسالان اغلب بدون این که درباره موارد استفاده و کاربرد اسباب بازی ها بیندیشند تصور می نمایند دختر یا پسر لازم است هر کدام با اسباب بازی مخصوص جنس خود بازی کنند.
زمانی که زن ها می خواهند در بیرون از خانه کار کنند بسیاری از مردها مانع می شوند و اگر هم با شاغل بودن زن موافقت کنند، شرایطی دارند و با هر کاری و در هر حالی موافقت نمی کنند. حتی در جوامعی که ظاهراً زن ها از نظر اقتصادی و اجتماعی برابری کامل با مردها دارند باز هم تصمیمات عمده سیاسی، علمی، اجتماعی و هنری توسط مردها گرفته می شود. بدیهی است که همه این عوامل موجب هرچه بارزتر شدن تفاوت های بین دو جنس می شوند.
«کاتز» هم چنین معتقد است اسباب بازی های دخترانه مانند عروسک به دختران اجازه نمی دهند که مهارت های مکانیکی را به خوبی پسران که معمولاً با کامیون ها و بلوک ها بازی می کنند تمرین کنند و دخترها به خوبی پسرها در مدارس به خاطر تجسم فضایی و مهارت های ریاضی پاداش نمی گیرند.
«ایورباخ»، روان شناس کودک از موزه اسباب بازی بین المللی سان فرانسیسکو ، معتقد است اگر دختر چهار ساله ای دوست دارد با عروسک بازی کند و به او لباس بپوشاند این بدان معنا نیست که او در آینده نمی تواند یک مهندس یا یک حقوقدان بشود. در بازی کودکان آن چه اهمیت دارد اینست که اسباب بازی های متنوعی در دسترس آنها قرار گیرد.
همان طور که در مباحث قبل ذکر شد، تفاوت های جنسی زن و مرد در سایه تفاوت های رفتاری اطرافیان تکمیل می گردد. مثلاً دیدیم که مرد قوی تر، اما در مقابل آسیب پذیرتر از زن است؛ استقلال و اتکاء به نفس بیشتری دارد، حادثه جوتر، پرخاشگرتر، جاه طلب تر و کنجکاوتر از زن است. استعداد مکانیکی و تجسم فضایی او بهتر است و اهل سیاست است. زن نیز استعدادهایی دارد که ارتباط او را با دیگران تسهیل می کند، از نظر بدنی و روانی زودتر از مرد بالغ می شود و مهارت های کلامی و مخصوصاً سیالی کلامی در او بیشتر و بهتر است . به مراقبت و توجه از دیگران تمایل نشان می دهد، زود جوش تر و سازگارتر از مرد است، و دنیا را با دید اخلاقی و زیباشناسی می بیند.
زیربنای زیستی فوق از همان لحظه تولد تحت تأثیر بسیاری از عوامل اجتماعی و فرهنگی قرار می گیرد. مثلاً از همان اوان کودکی دخترها را به تقلید از الگوهای مادران ، و پسرها را به تقلید از الگوهای پدران وادار و تشوی می -کنند . اگر دختر بچه ای رفتار مادرش را تقلید کند تشویق می شود و اثر این تشویق تقویت می شود و به تکرار آن رفتار می پردازد، اما اگر رفتار مردانه را تقلید کند نه تنها تشویق نمی شود بلکه از انجام آن منع می گردد.
تفاوت های دو جنس تا حدودی نیز توسط اجتماع تعیین می شود. از همان کودکی به بیشتر دخترها تلقین می- شود که باید در روابط اجتماعی خود آرام تر و منفعل تر باشند. دخترها و زن ها اجازه دارند به راحتی گریه کنند و در رفتار خود لطافت و محبت نشان دهند؛ اما مردها باید دلیر، مصمم و قادر به کشیدن درد و رنج در خلوت .
دنیای امروز در دست مردهاست، حتی زمانی که زن ها می خواهند در بیرون از خانه کار کنند بسیاری از مردها مانع می شوند و اگر هم با شاغل بودن زن موافقت کنند، شرایطی دارند و با هر کاری و در هر حالی موافقت نمی کنند. حتی در جوامعی که ظاهراً زن ها از نظر اقتصادی و اجتماعی برابری کامل با مردها دارند باز هم تصمیمات عمده سیاسی، علمی، اجتماعی و هنری توسط مردها گرفته می شود. بدیهی است که همه این عوامل موجب هرچه بارزتر شدن تفاوت های بین دو جنس می شوند.
یکی دیگر از عوامل مؤثر در تفاوت های بین زن و مرد ، تلویزیون می باشد. پژوهش ها نشان می دهد که کودکان کمتر از 5 سال به طور متوسط ، 25 ساعت در هفته را به تماشای تلویزیون می گذرانند. به این ترتیب تا زمانی که دوره دبیرستان را به پایان برسانند، حدود 15 هزار ساعت از وقت خود را به تماشای برنامه های تلویزیون صرف کرده اند. براساس تحلیل های سربین برنامه های تلویزیون به سه طریق، الگوهای قالبی زن و مرد را به کودکان و نوجوانان آموزش می دهد.
1- مردها بیش از زنان، در برنامه نشان داده می شوند. این رقم را تحلیل گران حدود سه مرد در برابر یک زن گزارش کرده اند.
2- مردان و زنان در فعالیت های مختلفی اشتغال دارند، بدین معنا که مردان بیشتر به کارهای علمی، صنعتی و فعالیت های جسورانه و زنان به کار در خانه ( نظافت، اطو کشیدن، آشپزی) مشغولند. هر چند اداره کردن محیط خانه خود کار با ارزشی است ولی همه توان زن نمی تواند به آن محدود باشد. افزون بر این، زنان بیش از مردان ناراحتی ها و احساس های منفی را بروز می دهند، مردان مسایل را بهتر حل می کنند و زنان در حل مسایل به یاری دیگران نیاز دارند.
3- در برنامه ها به رفتار مردانه بیش از رفتار زنانه، ارزش و پاداش تعلق می گیرد. فراوانی پاداش مردان، نسبت به زنان دو بر یک و فراوانی تنبیه مردان نسبت به زنان نیز سه بر یک است. در نتیجه اعتنا به مردان در برنامه ها، بیشتر بوده و زنان بیشتر مورد بی توجهی اند. اگر کودکان نقش های قالبی جنسیتی را از تلویزیون می آموزند، پس آنان که ساعات بیشتری به تماشای تلویزیون می پردازند بیش از بقیه ، نقش های قالبی را که تلویزیون ارایه کرده است، می پذیرند و اعمال می کنند. (البته لازم به ذکر است در کشور ما ممکن است تلویزیون دقیقاً نقش های فوق را در رابطه با نقش زن و مرد القاء نکند و تأثیر آن به گونه ای دیگر باشد.)
کتاب ها و منابع درسی
پژوهش های اخیر نشان می دهد که در بسیاری از کتاب ها و منابع درسی، در مقاطع مختلف تحصیلی، دختران و زنان حضور کم رنگی دارند و با آن که زنان نزدیک به 50 درصد جمعیت را تشکیل می دهند کمتر از 30 درصد مطالب و تصاویر به آنان مربوط می شود، که این خود نیز می تواند عامل مؤثر در تصویر تفاوت جنسیت زن و مرد باشد. در اینجا باز هم تکرار می کنیم که اثر اجتماع در ایجاد تفاوت های فردی به هیچ وجه قابل انکار نیست. کلیه تفاوت های فردی و کلیه
تفاوت های زنان و مردان در اثر کنش متقابل محیط و توارث به وجود می آید. آخرین کلام این است که وجود تفاوت بین زن و مرد به معنای برتری یکی بر دیگری نیست. «اِن اَکرَمَکُم عِندَالله اَتقکُم – همانا بزرگوارترین شما نزد خداوند، پرهیزکارترین شماست». (حجرات / 13)
منبع: مقدمه ای بر روان شناسی ازدواج
روانشناسی زن ومرد (قسمت ششم)
نویسنده:زهره رئیسی
مقایسه زن و مرد در زمینه ی هنری
در قسمت قبل به ویژگی های زنان و مردان از لحاظ قدرت پرداختیم . اینک در ادامه می خوانیم ...
اضطراب و اعتماد به نفس
بسیاری از مطالعات نشان می دهند که دختران مضطرب تر و هراسناک تر از پسران می باشند. در جریان امتحانات ، دختران بیشتر درس می خوانند ولی پسرها بیشتر نتیجه می گیرند. پسرها در مواقع امتحان آرام هستند، بازی می کنند ؛ سوت می زنند و شب امتحان را اکثراً می خوابند. در حالی که دختران نخوابیده اند و درس خوانده اند، با این حال پسرها موفق ترند . پسرها در جلسه امتحان از روحیه بهتری برخوردارند. بسیاری از دخترها در هنگام امتحان واکنش های فیزیولوژیک و اضطراب را بیشتر نشان می دهند و دستشان دچار تعریق و یا سرد شدگی شدید می شود.
از دید هنر، زن جنس برتر است. تمام آن چه که زنان در هر قشر و طبقه ای که باشند انجام می دهند هنر است اما چون در شمار هنرهای رسمی و جدی که در نمایشگاه قابل ارایه باشند، نیستند جامعه انسانی کمتر به آنها توجه می کند.
تپش
قلب بالاتری دارند. دهانشان بیشتر خشک می شود ولی این علایم در پسران بسیار کمتر است . شاید یکی از علل آن باورهای قالبی باشد که گفته می شود مردان نباید بترسند و اضطراب خویش را آشکار سازند و بنابراین مردان کمتر اضطراب خود را نشان می دهند. گرچه این موضوع ادعایی بیش نیست ولی قابل تعمق است.
در زمینه اعتماد به نفس نیز پژوهشگران دست به آزمایش هایی زده اند. برای مثال محققانی مانند مدنیک و توماس امتحانی از یک درس در بین عده ای دختر و پسر به عمل آوردند و قبل از تصحیح اوراق امتحانی نظرات امتحان دهندگان را جویا شدند. نتیجه نشان داد دختران در قیاس با پسران نمرات کمتری را برای خود محک زده و از اعتماد به نفس کمتری برخوردارند که البته این موضوع رابطه مستقیم با مسایل اجتماعی دارد. در بسیاری از مواقع خانم ها توانمندی های حقیقی خویش را ارایه نمی دهند تا مبادا موجبات آزردگی دیگران را فراهم آورند. بنابراین نتایج به دست آمده در این مورد چندان قابل اعتماد نیستند.
مقایسه زن و مرد در هنر
از مهمترین عواملی که در راه خلق یک اثر هنری لازم است وجود یک استعداد هنری قابل تشخیص است. اگر کسی استعداد هنری نداشته باشد، نمی توان او را هنرمند کرد. از دیگر لوازم هنر، خیالپردازی است و علاوه بر داشتن استعداد هنری و خیال پردازی ، صبر و شکیبایی هم لازم است. گفته شده سرخوردگی نقطه آغاز هنر است، اکثر هنرمندان پس از دوره سرخوردگی به توفیق رسیده اند.
در تاریخ ادبیاتِ
هنریک حقیقت انکار ناپذیر آن است که سرخوردگی های عاشقانه عامل اصلی توفیق هنرمندان بوده است. البته امکانات مالی و اعتدال عاطفی نیز مؤثر بوده است. هیچ هنرمندی در میان قحطی زدگان به توفیق نرسیده است. دیگر توفیق هنر، اعتدال در عاطفه است. آنها که به شدت عاطفی اند و یا کاملاً خشک و منطقی هستند در هنر کمتر از مردم معتدل توفیق دارند.
بسیاری از مطالعات نشان می دهند که دختران مضطرب تر و هراسناک تر از پسران می باشند. در جریان امتحانات ، دختران بیشتر درس می خوانند ولی پسرها بیشتر نتیجه می گیرند. پسرها در مواقع امتحان آرام هستند، بازی می کنند ؛ سوت می زنند و شب امتحان را اکثراً می خوابند. در حالی که دختران نخوابیده اند و درس خوانده اند، با این حال پسرها موفق ترند . پسرها در جلسه امتحان از روحیه بهتری برخوردارند.
در یک کلام می توان گفت از دید هنر، زن جنس برتر است. تمام آن چه که زنان در هر قشر و طبقه ای که باشند انجام می دهند هنر است اما چون در شمار هنرهای رسمی و جدی که در نمایشگاه قابل ارایه باشند، نیستند جامعه انسانی کمتر به آنها توجه می کند. زنان در عرصه پرورش کودک و گرداندن زندگی و انواع کارهای ظریف از مردان جلوترند. اصلاً یک هنر شاخص و مهم زنان، زندگی با مردان است و هنر شاخص تر مردان ، اداره کردن زنهاست. زندگی سالم و شاد و رو به ترقی و پیشرفت ، اغلب مدیون زنان یک سرزمین است. زنان در هنرهای نمایشی توفیق بیشتری از مردان به دست می آورند و این برخلاف تصور عامه هیچ ارتباطی با زیبایی آنها ندارد.
ادامه دارد ...
در قسمت بعد به عوامل مؤثر در تفویت تفاوت های بین زن و مرد می پردازیم.
منبع: مقدمه ای بر روان شناسی ازدواج
روان شناسی زن و مرد ( قسمت چهارم )
نویسنده: زهره رئیسی
تفاوت های زن و مرد از لحاظ خلقی
در قسمت قبل به
تفاوت های زن و مرد از نظر روابط ادراکی پرداختیم . اینک در ادامه می خوانیم ...
زنان بیش از مردان افسرده می شوند
و ظاهر افسرده پیدا می کنند اما افسردگی آنها سطحی و موقتی است . مردان کمتر افسرده می شوند ولی افسردگی آنها عمیق و پایدار است ولی همین افسردگی را هم نشان نمی دهند. آقایان به ندرت افسردگی را نشان می دهند . نمایش شدید آن نیز خودکشی است . آمار خودکشی در مردان بالاتر از زنهاست، پژوهش هایی انجام شده که نشان می دهد زنان سه برابر بیش از مردان اقدام به خودکشی می نمایند ولی مردان سه برابر بیش از زنان واقعاً خودکشی می کنند.
مردان زمانی دارای انگیزه می شوند که احساس کنند به کمک آنها احتیاج هست ، اگر احساس کنند به کمک آنها احتیاجی نیست، کسل می شوند. اگر احساس کنند می توانند کارهایی را انجام دهند که همسرشان را خوشحال کنند، احساس انرژی بیشتری می کنند.
نحوه برخورد زن و مرد در برابر مسایل و مشکلات متفاوت است . زنان زمانی که اوضاع بر وفق مرادشان نیست فوراً تذکر می دهند ولی مردان معمولاً در خود نگه می دارند. برای مثال اگر دختری با آقای موقر و متینی ازدواج کند و این دو با یکدیگر در یک مجلس شرکت کنند، اگر حرکات و رفتارهای خانم متناسب با جمع نباشد آقا به معنای اعتراض نگاه می کند ولی چیزی نمی گوید. از درون ناراحت است ولی زیاد بروز نمی دهد . مردها زیاد غصه می خورند ، غصه خوردن از اسرار روان شناسی مردهاست. ولی اگر خانمی با یک چنین شرایطی مواجه شود ( یعنی اگر خانم تشخیص دهد که همسرش «هر نکته مکانی دارد» را نمی فهمد) در اینجا واکنشی متفاوت از مرد نشان می دهد و فوراً با اشاره ، یا با کلمات به مرد تذکر می دهد. زنان در هنگام برخورد با مسایل این چنینی سکوت نمی کنند، بلکه فوراً علامت می دهند. در واقع از دور کنترل کیفیت می کنند.
نحوه برخورد با فشارهای عصبی و روحی
یکی از تفاوت های عمده زن و مرد نحوه برخورد آنها با فشارهای عصبی و روحی است . مردها در این مواقع بیشتر گوشه گیر شده و در خود فرو می روند ؛ در صورتی که زن ها به هیجان آمده مسئله را مطرح می کنند. برای دستیابی به آرامش و حالت عادی ، مرد در جهت حل مسأله می کوشد ، و زمانی که مسأله حل شد از لاک خود بیرون می آید . ولی زن بیشتر نیاز به همدردی دارد.
مردان علاقه مندند مسایل شان را به تنهایی حل نمایند ؛ لذا سعی می کنند مشکلاتشان را برای کسی مطرح نکرده و صحبتی از آن به میان نیاورند مگر آن که موضوع محتاج کارشناسی و تخصص باشد. زیرا معتقدند وقتی کسی قادر به انجام کاری است این نشانه ضعف است که از دیگران کمک بخواهد و البته زمانی که به کمک احتیاج داشته باشند سعی می کنند با شخص مورد اعتماد مشورت کنند . به اعتقاد آنها گفت و گو در مورد مسئله با کسی ، به معنای درخواست کمک و یاری است. بنابراین زن ها باید متوجه باشند موقعی که مرد درخواست یاری ننموده است راهنمایی و گوشزدهای زن ممکن است برای مرد مداخله محسوب شود و اعتماد به نفسش را جریحه دار کند ، در صورتی که زن ها دوست دارند در مواقع ناراحتی با کسی حرف بزنند. زن ها روابط حمایتی را جستجو می کنند. زن ها رابطه گرا هستند و مردها هدف گرا.
اگر دوستان همسر، از لحاظ اخلاقی مشکلاتی نداشته باشند نباید با آنها قطع ارتباط کرد. دوستان جزء شناسنامه زندگی ما هستند. انسان نیاز به مراودات اجتماعی دارد. رفت و آمد لازمه زندگی است و کودکانی که در خانواده های اهل آداب و معاشرت بزرگ می شوند از لحاظ اجتماعی رشد یافته ترند.
وقتی مرد خسته از کار روزانه به خانه بر می گردد به آرامش و استراحت نیاز دارد بنابراین به اخبار گوش می کند یا روزنامه می خواند و یا مسابقه فوتبال تماشا می کند. خواندن روزنامه و یا گوش کردن به اخبار وسیله ای برای فراموش کردن مشکلات زندگی مرد است،اگر زن با حالات روحی مرد آشنا باشد روزنامه خواندن مرد را بی اعتنایی نسبت به خود تلقی نمی کند. گاهی اوقات روزنامه خواندن آقایان برای خانم ها غیر قابل تحمل می شود. مردها بیشتر به مسایل سیاسی علاقه مندند . در صورتی که زن ها به مسایل دینی و اجتماعی و به زیبایی شناسی بیشتر از مردها علاقه نشان می دهند. همان طور که ذکر شد مردها کمتر در مورد مشکلاتشان با افراد دیگر صحبت می کنند.
اکثر مردها فقط به دو دلیل مشکلاتشان را مطرح می کنند:
1- زمانی که کسی را مقصر بدانند و بخواهند او را سرزنش کنند
2 - زمانی که در جستجوی راه حل مسأله ای باشند؛ بنابراین صحبت های همسرشان را نیز به همین منوال تعبیر می کنند و موجب آشفتگی روحی اش می شوند. مردها باید هنر گوش دادن را بیاموزند.
مردان زمانی دارای انگیزه می شوند که احساس کنند به کمک آنها احتیاج هست ، اگر احساس کنند به کمک آنها احتیاجی نیست، کسل می شوند. اگر احساس کنند می توانند کارهایی را انجام دهند که همسرشان را خوشحال کنند، احساس انرژی بیشتری می کنند.
زنان زمانی دارای انگیزه می شوند که آنها را عزیز بدارند و احساس کنند مورد تحسین و قدردانی قرار گرفته اند. دانش این رموز برای داشتن یک زندگی موفق لازم است.
تفاوت های زن و مرد در کمک کردن به دیگران
" گلیگان" GILLIGAN در کتاب مشهورش به نام «صدایی متفاوت»، می گوید مردان روابط خود با دیگران را بخشی از یک سلسله مراتب می بینند که در آن گروهی قدرت و نفوذ بیشتری نسبت به دیگران دارند. برعکس ، زنان در روابط خود با دیگران، خود را با شبکه ارتباطی مهمی پیوسته می بینند. آنها زندگی را وابسته به ارتباط و پیوند در قالب فعالیت های مراقبتی و دلبستگی ، و نه قراردادهای توافقی می نگرند.
مطالعات انجام شده در مورد تعداد دوستی های بین دختران و پسران نوجوان حاکی است، از لحاظ گروه گرا بودن و تعداد دوستان ، پسران گروه گراترند ؛ بدین معنا که گاهی پسران با تعداد 10 الی 15 نفر هم تشکیل یک گروه را می دهند و برای هم دیگر دوستان صمیمی می شوند ولی این تعداد در بین دختران کمتر است. معمولاً تعداد دخترانی که با یکدیگر تشکیل یک گروه صمیمی را می دهند بیشتر از پنج نفر نیست که از بین همین تعداد، نوجوان دختر با یک یا دو نفر صمیمی تر است.
مردها در این مواقع بیشتر گوشه گیر شده و در خود فرو می روند ؛ در صورتی که زن ها به هیجان آمده مسئله را مطرح می کنند. برای دستیابی به آرامش و حالت عادی ، مرد در جهت حل مسئله می کوشد ، و زمانی که مسئله حل شد از لاک خود بیرون می آید.
در دوستی ، زنان علاقه مندتر می شوند و عاطفی تر برخورد می کنند در حالی که دوستی مردان قوی تر و عمیق تر است. تفاوت های جنسی در الگوهای دوستی بستگی زیادی به عامل سن دارد. با بالا رفتن سن و پذیرش مسئولیت های مختلف ، الگوهای دوستی تغییر می کند. پس از ازدواج شمار دوستان مردان بیش از زنانشان است. یکی از کارهای ناپسندی که خانم ها پس از ازدواج انجام می دهند قطع ارتباط دوستان شوهرشان است. اگر دوستان همسر، از لحاظ اخلاقی مشکلاتی نداشته باشند نباید با آنها قطع ارتباط کرد. دوستان جزء شناسنامه زندگی ما هستند. انسان نیاز به مراودات اجتماعی دارد. رفت و آمد لازمه زندگی است و کودکانی که در خانواده های اهل آداب و معاشرت بزرگ می شوند از لحاظ اجتماعی رشد یافته ترند. پژوهش ها حاکی است در میانسالی و کهنسالی ، شمار دوستان زنان بیش از شوهرانشان است. تفاوت عمده زن و مرد در دوستی آنهاست.زنان نسبت به مردان با دوستان خود نزدیک تر و صمیمی تر می شوند و بیشتر درد دل می کنند، یعنی مسایل درونی را بیشتر بازگو می نمایند؛ در حالی که مردان با دوستان خود بیشتر در فعالیتی مشارکت می کنند. مردان نسبت به دوستان خود احساس مسئولیت بیشتری دارند و نسبت به زنان در این مورد با گذشت ترند.
یکی از جنبه های تفاوت های زن و مرد، در مهرورزی نسبت به دیگران است. در این مورد دیدگاه قالبی مهرورزی زنان بیش از مردان می داند ولی پژوهش ها یافته های متضادی را ارایه کرده است. در برخی پژوهش ها دختران جوان، دو برابر پسران جوان نسبت به کودکان خردسال مهر می ورزند و در بعضی پژوهش ها تفاوتی میان دو جنس مشهود نیست. شماری از روان شناسان از جمله « برمن» معتقدند که زنان بیشتر از مردان به پرسش های کودکان و خردسالان پاسخ می دهند.
در قسمت بعد به مقایسه زن و مرد از نظر قدرت می پردازیم.
منبع: مقدمه ای بر روان شناسی ازدواج
زن آرامش ، رحمت و مودت
مقارن نزول قرآن زن مورد تکریم و احترام نبود . قرآن بیش از حد انتظار افکار عمومی به بزرگ داشت زن تکیه کرده و به یگانگی او با مرد در مقام انسانیت تصریح و اشاره نمود که زن و مرد از یک گوهر (نفس واحده ) آفریده شده اند و در سایه شناخت وظایف و عمل به آنها می توانند همپای یکدیگر به تعالی برسند و لذا از حقوق و تکالیفی ملازم برخوردارند .با توجه به تفاوتهایی که تناسب بیشتری میان زن و مرد که قطعاً برای یک زندگی مشترک آفریده شده اند همراه با استقلال در هویت انسانی ثابت می شود که نمی توانند مستقل از یکدیگر زندگی کرده و در جاذبه های جنسی و روانی یکدیگر قرار دارند .در تقسیم کار معقول ، اخلاقی و عادلانه میان زن و مرد به عنوان شریک زندگی و اداره شورایی خانواده هر یک مسئول بخشی از امور حیاتی مادی و معنوی خانواده هستند به این گونه که تفویض اداره امور اجرایی و اقتصادی خانواده به مرد به همراه امر قرآن کریم به " تشاور" به طور وجوب متضمن ایفای نقش زن برای برقراری و گسترش سکون و آرامش می باشد .
دراین طرح عظیم خلقت که اساس اجتماع را خانواده و محور خانواده را مودت و رحمت زن و مرد قرار داده که ثمر این مودت رابطه ای تنگاتنگ و تکمیل کننده است .ولی در این تکمیل کنندگی راه عاطفه و مهر و رحمت کارساز است و این راه را زن بهتر درک می کند و عهده دار است .
با توجه به طرح طراح خلقت تبارک و تعالی و الگوی خلقت حضرت ختمی مرتبت (صلوات الله و سلام علیه و آله )و لکم فی رسول الله اسوه ی حسنه در مقام رسالت و نبوت " رحمت " عنصر محوری رسالت پیامبران به ویژه وجود گرامی خاتم النبیین (ص) است و خداوند رسول خود را به اوصاف خود مزین نموده او را به وسیله ی عنصر رحمت حبیب قرار داده سپس معلم و مربی معرفی کرده و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین .بعد عاطفی در زنان نیرومندتر است و طبق تحقیق و تصدیق کارشناسان در ابعاد حیات زن ،عواطف در زن قویتر و شکوفاتر است و این یک ضرورت است برای اهمیتی که موضوع فرزند داری و تربیت و خانواده داری دارد .بعد عاطفی در تکوین شخصیت فرزندان و تعادل و تحمل مسئولیت شوهران و به طور کلی مردان (اعم از پدر و برادر و ... ) و سالم سازی محیط خانواده و گرمی آن نقش اصولی دارد و از این روست که زنان به عنوان هسته ی اصلی کانون خانواده و مربی اصلی فرزندان و حامی همسران تن به هدایت عاطفه می دهند و به زندگی خانوادگی گرمی و لطافت می بخشند . این تفاوتهای طبیعی خدادادی که منشاء کارکردهای طبیعی خداخواهی است رسول گرامی (ص) را بر آن داشته که خلاف تصور جاهلیت با افتخار بفرمایند :حبب الی من دنیاکم النساء و الطیب و جعل قره ی عینی فی الصلاه حضرت رسول حبیب خدا از محبت خود به زنان در کنار بوی خوش و نماز ـ که این چینش سه عنصر در کنار هم اخبار مهمی درباره ی زنان دارد ـ با لفظ دوست گردانیده شدم نه دوست دارم که بسیار با اهمیت تر از دوست دارم است . یعنی خبر از یک تکلیف و وظیفه در عالم می دهد ،محبتی را که متعلق به پروردگار است به زن نسبت می دهد چرا ؟ زیرا زن ظرف تکوین بچه است و به مکون حقیقی جل شانه از این نظر نزدیک تر است .
آسایش و آرامش زندگی مرد و فرزندان در خانه به وسیله ی محور این خانه است و به این جهت به خانه " مسکن " می گویند و سکونت داری این مسکن با زن است .
و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه ان فی ذلک لآیات لقوم یتفکرون (روم / 21) ؛ خداوند از آفرینش همسر که تأمین کننده سکونت و آرامش است به عنوان آیه خودش یاد کرده و ایجاد محبت و مودت بین همسران را بسیار قابل تحقیق و بحث است خود به عهده گرفته و این از اهمیت والای این " مسکن " و کارسازی آن برای عالم خبر می دهد و به همین دلیل است که حراست از مرزهای این " مسکن " به منزله ی " جهاد " است . علی (ع)در حکمت 136 نهج البلاغه می فرماید :جهاد المراه حسن التبعل ؛ ارزش خوب شوهرداری ( خانواده داری )برای زن مانند ارزش جهاد در راه خداوند است . این گرایش و انس و آرامش یافتن از آفرینش اولین زن و مرد در عالم خلقت خبر می دهد زمانی که حضرت آدم (ع)از آرامشی که با مشاهده ی خلقت حضرت حواء (س) به پروردگار خبر می دهد و خداوند آن دو را مایه ی انس و آرامش یکدیگر معرفی کرده و زندگی بر روی کره خاک شروع می شود .
تاریخ شاهد زنان بزرگی است که با این مسئولیت سنگین و حیاتی ایجاد سکونت زندگی ساز بشریت بوده اند زنانی چون آسیه ، هاجر ، ساره و مریم و سرور همه زنان عالم صدیقه کبری حضرت فاطمه (س) و مادر بزرگوار و دختر گرامی شان حضرت خدیجه (س) و زینب کبری (س) .
همه شاهدند که پیامبر گرامی اسلام چگونه تا پایان عمر مبارک خویش از فداکاری و مودت و رحمت همسر بزرگوار خویش ، بانوی نمونه اسلام یاد می کردند .
و نیزچگونه امیرالمومنین (ع) روزگار سخت و سنگین پس از رحلت پیامبر گرامی را در شعاع مودت و رحمت همسر گرامی خویش حضرت صدیقه کبری (س) گذراند و کشتی طوفان زده اسلام را هدایت نمودند .شایسته است که زنان با توجه به بزرگ زنان تاریخ بشریت به خصوص سرور زنان عالم و مادر و دختر آن بزرگوار (س)درسهای سکونت بخشی را فرا گیرند و نقش اصلی خود را در این دایره مودت و رحمت فرا گرفته و طعم شیرین زندگی را به همسران و فرزندان خود بچشانند که آنان می توانند .
منبع:مجله راه قرآن(ش21)
چرا خانومها دمدمی هستند؟
اکثر مردان شکایت دارند که چرا: "ما نمی توانیم همسر و یا نامزد خود را به درستی درک کنیم؛ برای چند هفته او فوق العاده است و با عشق و محبت به نظر می رسد و با من و اطرافیانش با بخشندگی کامل رفتار می کند. اما بعد، یکدفعه در یک چشم به هم زدن او تغییر حالت پیدا می کند و همه چیز از این رو به آن رو می شود. او نسبت به تمام کارهایی که من انجام می دهم اظهار ناراحتی کرده و به راحتی عصبانی می شود. سعی می کنم تا می توانم از او حمایت کنم، اما انگار کارهای من به هیچ وجه به چشم او نمی آید و وضعیت اصلا بهبود پیدا نمی کند. گویی به هیچ وجه از من انتظار کمک و همیاری ندارد. حتی اگر اشتباه از جانب من هم نباشد، باز هم دعواهای بسیار بدی با من می کند. در این حالت هیچ کاری از دست من بر نمی آید؟"
درک تمام قضایا
طبیعی است که حالات و رفتارهای یک خانم در طول زمان تغییر می کند. این تغییر و تحولات ممکن است شما را تا حدی گیج و مغشوش نمایند. اما نقطه امیدواری این جاست که اگر شما عکس العمل مناسب در مقابل اینگونه رفتارها را یاد بگیرید، به راحتی می توانید با عصبانیت و تغییر رفتار شریک زندگی خود سر کرده و با آن کنار بیاید.
اعتماد به نفس خانم ها مانند امواج دریا همواره در حال تلاطم است. زمانی که این امواج به نقطه اوج خود می رسند خانم احساس خوبی کرده و به همگان عشق میورزد. اما خدا آن روز را نیاورد که موج ها ته نشین شوند! آنوقت او به ضمیر ناخود آگاه خود باز گشته و شما را با خود به اعماق سیاهی ها و خشونت ها می کشاند.
زمانی که خانم شما به این حالت می رسد، شما باید به طرز برخورد مناسب با او کاملا آگاهی داشته باشید.
زمانی که خانم ها به اعماق ناامیدی ها فرو می روند، احساسات غیر قابل توضیح و عواطف نامعلومی به آنها دست می دهد. او ممکن است احساس های از قبیل: نا امیدی، پریشانی، ناامنی، بی میلی، بدگمانی، ناراحتی و نگرانی را تجربه کند. او ممکن است فکر کند که زن تنها و بی پشتیبانی است.
تمام افکار منفی و ناکامی هایی که او در زمان نقطه اوج امواج خود سعی می کند از آنها پرهیز کند، زمانی که موج او رو به افول می گذارد، مجددا با تشدید بیشتری در او ظاهر خواهند شد. در این هنگام منفی گرایی و ناکامی از احساسات بر آورده نشده، در او به بالاترین میزان خود می رسد. تنها چیزی که می خواهد این است که کسی بنشیند و به نیازها و احساسات او به دقت گوش دهد و سپس او را تا آخرین حد ممکن درک کند.
زمانی که یک خانم به پایین ترین نقطه امواج احساسات خود می رسد، شروع میکند به بازگو کردن ژرف ترین نیازهای خود. این نیازها ممکن است ارتباط مستقیمی با رابطه فعلی او داشته باشند، اما اغلب این مشکلات در روابط پیشین و یا از زمان کودکی او به جای مانده اند. به طور طبیعی تمام مشکلات و مواردی که او در زمان کودکی داشته ناگهان مورد توجه قرار می گیرد و چاره ای جز حل آنها باقی نمی ماند.
درک نقطه افول
3 مورد مختلف وجود دارد که آقایون برای درک بهتر نقطه افول همسران خود باید نسبت به آن آگاهی داشته باشند.
1 ـ عشق و حمایت آقا نمی تواند به طور آنی مشکل خانم را برطرف نماید.
در حقیقت عشق و محبت شما شاید به او اجازه دهد که خیلی بیشتر به اعماق مشکلات خود فرو رود. شما باید انتظار داشته باشید که هر لحظه مسئله ای از پس مسئله دیگر بیرون بیاید. البته با بدست آوردن تجربه بیشتر، خیلی راحت تر می توانید در مراحل بعدی او را حمایت و پشتیبانی نمایید.
2 ـ زمان بروز این احساس در خانم شما خود را مقصر فرض نکنید.
به عبارت دیگر شما نمی توانید – و نباید – از وقوع این اتفاق جلوگیری کنید.
3 ـ خانم ها پس از مدتی مجددا به حالت اوج خود باز می گردند.
لازم نیست آقایون چیزی را درست کنند. چیزی خراب نشده؛ بلکه خانم اندکی به محبت، صبر و درک شما نیاز دارد. تنها کاری که باید بکنید این است که چیزهایی را که می خواهد در اختیارش قرار دهید.
انتظار و توانایی مواجهه با آن را داشته باشید.
زمانی که به یک خانم چنین حالتی دست می دهد، شما باید به او اطمینان خاطر دهید در غیر اینصورت افکار منفی لحظه ای او را آرام نخواهند گذاشت. برای نجات او لازم نیست با او به معاشقه بپردازید. همچنین از معدوم کردن احساساتش از طریق پرخوری، شراب خواری، پر کاری و یا اهمیت بیش از اندازه به شدت پرهیز کنید.
زمانی که جلوی ظهور افکار منفی را بگیرید، افکار مثبت نیز اجازه رشد پیدا نخواهند کرد و نتیجه چیزی جز از بین رفتن صلح و فا و عشق و محبت نخواهد بود.
بدون وجود یک چنین تخلیه احساسی، یک خانم به تدریج توانایی خود برای عشق ورزیدن و رشد محبت را از دست می دهد. اگر طبیعت موج مانند او تحقیر شود، چیزی نخواهد گذشت که خوی او سنگدل، غیر شهوانی و خونسرد می شود.
در کنار او باشید
زمانی که یک خانم در حین سپری کرن زمان های ناخوشایند است، اگر یک حامی در کنار خود نداشته باشد، قادر نخواهد بود مجددا به شادی های گذشته خود باز گردد. بنابراین به جای اینکه عامل بروز چنینی شرایطی را، اشتباهات خود فرض کنید، به خانم خود فرصت و حمایت لازم را عرضه دارید تا او توانایی بهبود را پیدا کرده و احساسات خود را تصفیه کند.
غوطه ور شدن در اعماق، امری کاملا بدیهی است و تنها از یک خانم سالم سر میزند. اگر شما حمایت لازم را در این زمان به او بدهید بدون شک او خیلی شادتر خواهد شد و احساس خوشبختی بیشتری پیدا خواهد کرد.
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.