سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
ترفندهای ویندوز
 
 
خداوند، زیباست و زیبایی را دوست داردو خوش دارد که اثر نعمت خود را در بنده اش ببیند . [رسول خدا صلی الله علیه و آله] 
»» راهکارهایی برای تقویت اراده

راهکارهایی برای تقویت اراده


رسیدن به آرامش و درک زندگی پاک، یکی از مهم‌ترین اهداف آفرینش انسان است. خدای رحمان به ما عقل و چشم و گوش و مهم‌تر از همه ، پیام‏هایش را عنایت فرمود تا « آرامش و زندگی پاک » را تجربه کنیم:
«ألا بذکر الله تطمئن القلوب». (1)
بدون خدا، زندگی رنجی است بی پایان ، « وَ مَنْ أعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَه ضَنْکاًً». (2)
«کسانی که به خدا ایمان آورده و ایمان خود را به ظلم نیالوده‌اند ، دارای ایمنی و مصونیتند و آنان هدایت یافتگان واقعی هستند» (3)
بنیامین راش، پدر روان‌پزشکی می‌گوید: « دین آن قدر برای پرورش و سلامت روح آدمی ‏اهمیت دارد که هوا برای تنفس». (4)
یونگ، روانکاو می‌گوید: «در مورد بیماران روحی که از 35 سال به بالا داشتند ، حتی یک نفر یافت نمی‏شود که مشکل روانی او در آخرین مرحله تحلیل، به ایمان مذهبی مربوط نگردد و بهتر است بگوییم که هر فرد از آنان، به علت فقدان آن چه که دین به اشخاص می‏دهد ، بیمار شده‏اند و هیچ کس از آن ها که نظر دینی و مذهبی خویش را باز نیافتند ، واقعاً درمان نشده‏اند». (5)
امام علی علیه السلام می‌فرماید: « تقوا، داروی بیماری دل‏های شما و شفای مرض بدن‏های شماست». (6)
امام کاظم علیه السلام می‌فرماید: « لقمان به پسرش گفت: دنیا ، دریای ژرفی است که افراد بسیاری در آن غرق شده‏اند و تقوا و پرهیزکاری، کشتی توست. آن کشتی‌ای که آکنده از ایمان باشد ، بادبان‏های آن، توکل به خدا و پاس‌دارش، عقل و ناخدایش، علم و فرمان آن، بردباری و تحمل است». (7)
زندگی، قانون دارد. خوشبختی، با فهم و رعایت قانون زندگی و سیه‌روزی، با نادیده انگاشتن قانون زندگی، حاصل می‌شود.
موفقیت‏ها به بخت و اقبال وابسته نیست، بلکه زندگی پاک را با احترام به قوانین، می‌توان در آغوش کشید.
جوانان، دانشجویان و استادان بزرگوار، باید بدانند که دنیای بی‌خدای امروز، برای کسب موفقیت کامل و آرامش واقعی، حرف زیادی ندارد و طی دو یا سه قرن گذشته ، برخی از دانشمندان تربیتی و روان‌شناسان غربی توانسته‏اند به برخی از قوانین آن – به گونه‌ای ناقص – پی ببرند اما (قرآن و عترت)، ???? سال قبل، آن هم با رعایت همه عرصه‏های زندگی و باور به سرای ابدی، دقیق‌ترین قواعد را برای درک یک زندگی پاک، بیان کردند ، « من عمل صالحاً من ذکر و أنثی فهو مؤمن فلنحیینه حیاه طیبه». (8)
اینک برای این که دچار « روابط و دوستی‏های ویران‌گر» نشویم ، قاعده تقویت اراده را به اختصار بیان می‌کنیم .


1 - تقویت اراده در انجام برنامه‏ها


ادامه مطلب...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فروید ( دوشنبه 89/6/15 :: ساعت 5:35 عصر )


»» تکنیک های تقویت اراده

تکنیک های تقویت اراده
در تقویت اراده عوامل متعدّدی تأثیر گزار هستند که باید رعایت شده و با عواملی که موجب ضعف اراده می‏شود مبارزه گردد:


1- اصل مقاومت:



اولین اصلی که باید رعایت شود، اصل مقاومت است که روان شناسان از آن به عنوان «اصل تسلیم ناپذیری» یاد می‏کنند. معنای مقاومت آن است که انسان در برابر شکست‏ها و ناکامی‏ها ایستادگی کند؛ زیرا برخی از شکست‏ها زمینه پیروزی‏های بزرگ را فراهم می‏کند. یکی از نویسندگان می‏نویسد: هرگاه برایتان مسآله‏ای پیش ‏آید که به نظر بسیار مشکل، نا امید کننده و غیر قابل حل می‏رسد، آن چه شما را تا حصول پیروزی یاری خواهد کرد، اصل "تسلیم ناپذیری" است.(1)


2- امید داشتن:



دومین اصلی که نقش بنیادی در تقویت اراده دارد، امیدواری است. انسان باید در زندگی با امید زندگی نماید. یأس و نا امیدی انسان را از رسیدن به هدف باز داشته و روند زندگی را دچار مشکل می‏کند. آن دسته از بزرگان که قله‏های موفقیت را کسب نمودند، امید به زندگی داشتند. از سوی دیگر برخی که در زندگی موفق نبودند، معمولاً نا امید بوده و یأس در زندگی آن‏ها بوده است. "فیلس سیمولک" می‏نویسد: "به کار بردن و نگارش کلمات منفی، ویرانگر و مخرّب است. این کلمات قفل‌هایی هستند که بر درهای ورودیِ هر راه حلی زده می‏شود تا ما را برای شکست آماده کند. بر عکس کلمه "آری" هیجان می‏آورد و تحرک می‏بخشد...".(2)


3- مبارزه با عادت ناپسند:



یکی از عوامل مهم تقویت اراده، مبارزه با عادت‏های بد و ناپسند است؛ از این رو باید سعی شود با هواهای نفسانی (که انسان را به اعمال ناپسند می‏کشاند) مبارزه شده و از عادات ناپسند جلوگیری گردد.
"ویلیام جیمز" روان‏شناس معروف می‏گوید: «یک نه گفتن به عادت بد موجب می‏شود شخص برای مدّتی تجدید قوا کند و بدین وسیله ضعف اراده ی خود را به تدریج بر طرف سازد».(3)
در اسلام نیز به مبارزه علیه هواهای نفسانی که زمینه‏های عادت بد را فراهم می‏کند، تشویق شده است. پیامبر (صلی الله علیه وآله)می فرماید:«الشّدید من غلب نفسه؛(4) کسی قوی و با اراده است که بر هوای نفس چیره شود».


4 -تلقین به داشتن اراده قوی‏:


ادامه مطلب...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فروید ( دوشنبه 89/6/15 :: ساعت 5:35 عصر )


»» چگونه از قدرت برتر کمک بگیریم

چگونه از قدرت برتر کمک بگیریم


 


مثبت اندیشی-قسمت هفدهم
بعد از بازی گلف چهار مرد در اتاق رختکن یک باشگاه نشسته بودند.صحبت آنها از امتیازات بازی گلف به بحث از مشکلات و مسائل شخصی کشیده شد.به خصوص یکی از آنها خیلی ناامید بود.دوستانش که متوجه ناراحتی او شده بودند این بازی را ترتیب داده بودند تا ذهنش را از موقعیت دشواری که در آن گرفتار بود،منحرف کنند.امیدوار بودند که گذراندن چند ساعت در زمین گلف ذهنش را کمی آسوده کند.
حالا،همین طور که دور هم نشسته بودند توصیه های مختلفی به او می کردند.عاقبت یکی از آنها از جایش بلند شد تا از باشگاه بیرون برود.او با مشکلات آن مرد به خوبی آشنا بود چون خودش با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کرد اما برای آنها پاسخی اساسی پیدا کرده بود.چند لحظه با تردید ایستاد و بعد دستش را روی شانه ی دوستش گذاشت و گفت:«جرج،امیدوارم فکر نکنی دارم برایت موعظه می کنم.چون اصلاً موعظه نمی کنم ولی دوست دارم به تو پیشنهادی بکنم.می خواهم شیوه ای که به وسیله ی آن مشکلاتم را حل می کنم به تو بگویم.اگر از آن استفاده کنی حتماً اثرمی کند.پیشنهاد من این است:«چرا از قدرت برتر کمک نمی گیری؟»
بعد با محبت به شانه ی دوستش زد و از آن گروه جدا شد.دیگران نشستند و به حلاجی کردن پیشنهاد او پرداختند.عاقبت فرد ناامید در آن جمع آهسته گفت:«می فهمم چه می گوید.و می دانم قدرت برتر کجاست.کاش می دانستم چطور باید از آن کمک بگیرم.به این کمک خیلی احتیاج دارم.»
البته به وقت خود فهمید که چطور از آن قدرت برتر کمک بگیرد و آن وقت بود که همه چیز برای او عوض شد.حالا او مرد سالم و شادی است.
پیشنهادی که در باشگاه گلف ارائه شد واقعاً عاقلانه است.امروزه افراد بسیار زیادی ناراحت و افسرده هستند و به جایی نمی رسند و نمی توانند شرایطشان را تغییر دهند.دلیلی ندارد که چنین وضعی داشته باشند.واقعاً دلیلی ندارد.رمزکار کمک گرفتن از آن قدرت برتر است.اما چگونه؟
اجازه بدهید یکی از تجربیات شخصیم را با شما درمیان بگذارم وقتی خیلی جوان بودم مسئولیت اداره ی یک کلیسای بزرگ در منطقه ای دانشگاهی برعهده ی من گذاشته شد.بسیاری از اعضای کلیسا علاوه براینکه استاد دانشگاه بودند از افراد بانفوذ شهر نیزبه حساب می آمدند.می خواستم جواب اعتماد کسانی که چنین موقعیت برجسته ای را برایم فراهم کرده بودند بدهم و به همین خاطر خیلی سخت کار می کردم.درنتیجه به خودم زیاد فشار می آوردم.همه باید سخت کار کنند اما تلاش بیش از حد یا فشار آوردن به خود تا جایی که دیگر نتوانید کارتان را خوب انجام بدهید امتیازی محسوب نمی شود.این کار به نوعی شبیه به ضربه زدن به توپ گلف است.اگر سعی کنید توپ را محکم بزنید ضربه ی بدی خواهید زد.این موضوع در مورد شغل شما هم صدق می کند.من خسته و عصبی شده بودم و احساس ناتوانی می کردم.
یک روز تصمیم گرفتم به یکی از اساتید که دوست خوب من بود یعنی مرحوم هیو تیلرو سری بزنم.او معلم خارق العاده ای بود و همچنین ماهیگیر و شکارچی بی نظیری هم به حساب می آمد.او بیشتر اهل معاشرت با مردها بود و دوست داشت بیشتروقتش را در فضای باز بگذراند.می دانستم که اگر او را در دانشگاه پیدا نکنم حتماً برروی رودخانه مشغول ماهیگیری است.حدسم کاملاً درست بود با شنیدن صدای من به ساحل آمد و گفت:«ماهی ها دارند به قلاب دندان می زنند،بجنب.»سوار قایقش شدم و مدتی ماهی گرفتیم.
با لحنی که نشان می داد از موضوع خبر دارد پرسید:«پسرم مشکل چیست؟»به او گفتم که چقدر زیاد کار و تلاش می کنم و همین مسئله از لحاظ عصبی مرا از پا درآورده است.گفتم:«احساس ناتوانی و ناراحتی می کنم.»خندید و گفت:«شاید داری بیش ازحد تلاش می کنی.»
وقتی قایق به ساحل رسید،گفت:«با من به خانه بیا وقتی با هم به کلبه ی چوبیش رفتیم به من دستور داد:«روی آن کاناپه دراز بکش می خواهم چیزی برایت بخوانم.تا وقتی من آن قسمت را پیدا می کنم چشمانت را ببند و استراحت کن.»


ادامه مطلب...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فروید ( دوشنبه 89/6/15 :: ساعت 5:35 عصر )


»» به خودتان اطمینان داشته باشید

به خودتان اطمینان داشته باشید


مثبت اندیشی-قسمت اول
به خودتان اطمینان داشته باشید !به توانایی هایتان اعتماد کنید !اگربه توانایی هایتان اعتمادی متواضعانه و درعین حال منطقی نداشته باشید هرگز نمی توانید موفق و خوشبخت بشوید.اما با اعتماد به نفس قوی می توانید به موفقیت برسید .احساس حقارت و بی لیاقتی مانع برآورده شدن آرزوهایتان می شود اما اعتماد به نفس به خود شکوفایی و پس از آن موفقیت منتهی می شود .به دلیل اهمیت این شیوه ی نگرش است که این کتاب نوشته شده تا به شما کمک کند به خودتان اعتماد پیداکنید و نیروهای درونی تان را آزاد سازید .
وقتی از تعداد افراد بیچاره ای مطلع می شوید که به دلیل مبتلا شدن به عارضه ای که عموماً به آن عقده ی حقارت می گویند دست وپای شان بسته شده و به فلاکت افتاده اند ،وحشت می کنیم .اما دلیلی ندارد که شما هم از این بیماری رنج بیرید .چون با انجام اقدامات مناسب می توانید آن را ریشه کن کنید .می توانید در درونتان ایمان خلاق پرورش بدهید ایمانی که برای خودتان قابل قبول باشد .
یک بار پس از پایان سخنرانی ام درجمع تاجران درتالار اجتماعات شهر،داشتم برروی صحنه با شرکت کنندگان خوش وبش می کردم که مردی به من نزدیک شد و با جدیت زیادی پرسید:«می توانم با شما درباره ی موضوعی که برایم بی نهایت مهم است صحبت کنم ؟»
ازاو خواستم چند دقیقه صبرکند تادیگران سالن را ترک کنند ،بعد با هم به پشت صحنه رفتیم و نشستیم .
او توضیح داد:«من به این شهر آمدم ام تا مهم ترین معامله ی تجاری زندگی ام را انجام بدهم .اگرموفق بشوم به همه چیزمی رسم و اگر شکست بخورم ،کارم تمام است.»
پیشنهاد کردم کمی آرام بگیرد و قبول کند که هیچ معامله ای تا این اندازه که او می گوید ارزش حیاتی ندارد.اگرموفق می شد که چه بهترواگرشکست می خورد ،خب فردا روز دیگری بود.
با ناامیدی گفت :«نسبت به خودم احساس بی اعتمادی وحشتناکی دارم .به خودم اعتماد ندارم .فکر نمی کنم دراین کارموفق بشوم خیلی ناامید و افسرده هستم .»با آه و ناله ادامه داد :«درواقع ،تقریباً دارم غرق می شوم .این وضعیت من درسن چهل سالگی است .ازخودم می پرسم چرا باید همه ی عمرم ازاحساس بی لیاقتی ،از بی اعتمادی و،ازخود ناباوری رنج بکشم؟امشب به حرف های شما درباره ی قدرت مثبت اندیشی گوش دادم و حالا می خواهم از شما بپرسم چه طور می توانم به خودم اعتماد پیدا کنم ؟»
جواب دادم :«ما باید دوکارانجام بدهیم .اول باید بفهمیم چرا دچار این احساس ناتوانی شده اید .این کار نیازمند تحلیل است و زمان می برد.ما باید برای پیدا کردن بیماری های زندگی عاطفی مان همان جست وجو و معاینه ای را انجام بدهیم که یک پزشک برای پیدا کردن بیماری جسمی انجام می دهد.این کاررا مسلماً امشب و دراین ملاقات خصوصی و کوتاه نمی توانیم انجام بدهیم .برای رسیدن به یک راه حل دائمی ممکن است
نیازبه درمان داشته باشیم.اما برای رهایی از مسئله کنونی فرمولی به شما می دهم که اگرآن را به کار ببرید مؤثرخواهد بود.
«پیشنهاد می کنم همین طور که امشب در خیابان قدم می زنید کلماتی را که به شما می دهم تکرارکنید.بعد ازاین که به رختخواب رفتید هم آنها را چندین مرتبه تکرار کنید.وقتی فردا صبح از خواب بیدار شدید سه مرتبه قبل از بیرون آمدن از تختخواب آنها را تکرار کنید.سه مرتبه ی دیگرهم فردا در طول مسیر رسیدن به قرار کاری مهمی که دارید آنها را تکرار کنید.این کلمات را با ایمان تکرارکنید و مطمئن باشید که نیرو و توان کافی برای حل و فصل کردن این مسئله را پیدا می کنید.بعداً اگرخواستید می توانید به تحلیل مسئله ی اصلی بپردازیم، اما به هرنتیجه ای که پس از آن برسیم،فرمولی که حالامی خواهم به شما بدهم می تواند عامل مهمی در بهبود نهایی تان باشد.»
جمله ای که به او دادم این بود:«هرچه خدا از من بخواهد،می توانم انجام دهم،زیرا خداقدرت انجام آن را به من می بخشد.»او با این کلمات آشنایی نداشت به همین خاطرآنها را روی کارتی برایش نوشتم وادارش کردم سه بار با صدای بلند از روی آن بخواند.
«حالا،این رهنمود را به کار ببندید.و مطمئنم که همه ی کارها درست می شود.»
سرش را بالا گرفت،یک دقیقه ساکت ایستاد بعد با شور و حرارت نسبتاً زیادی گفت:«خیلی خُب،دکتر،خیلی خُب.»
می دیدم درحالی که شانه هایش را صاف نگه داشته به درون شب قدم می گذارد.انسان بیچاره ای به نظر می رسید اما آن طور که سرو گردنش را بالا گرفته بود،نشان می داد که به همین زودی ایمان در
وجودش اثرکرده است.
بعداً برایم شرح داد که آن فرمول ساده برایش«واقعاً معجزه»کرده و اضافه کرد:«باورکردنی نیست که چند کلمه بتواند تا این اندازه به یک نفر کمک کند.»
بعدها این مرد به بررسی علل بی کفایتی اش پرداخت.تمام آن علل دراثرمشاوره ی علمی به کار بستن ایمان مذهبی برطرف شدند.درطی مشاوره یاد گرفت که ایمانش را افزایش دهد.دستورالعمل هایی به او دادند که باید انجام می داد.به تدریج به یک اعتماد به نفس محکم، پایدارومعقول دست پیدا کرد.او دائماً ازاین که حالا ثروت به جای اینکه ازاو فرارکند به طرفش جریان پیدا می کند ابرازشگفتی می کند.برخلاف گذشته شخصیت او جنبه ای مثبت پیدا کرده،به طوری که دیگرموفقیت را پس نمی زند بلکه برعکس آن را به طرف خودش جذب می کند.حالا اونسبت به توانایی هایش ازاعتماد منطقی برخوردار است.
احساس بی کفایتی علل متنوعی دارد که بسیاری از آنها در دوران کودکی ریشه دارند.
یک بارمدیری از من درباره ی مرد جوانی که می خواست درشرکتش به او ترفیع بدهد مشاوره خواست.او گفت:«اطلاعات محرمانه و مهم را نمی توانم در اختیارش بگذارم.از این بابت بسیارمتأسفم چون درغیر این صورت می توانستم او را مدیراجرایی خودم بکنم او تمام شرایط لازم را دارد فقط زیاد حرف می زند وبدون اینکه منظوری داشته باشد مطالب محرمانه و مهم را افشا می کند.»
پس از روان کاوی آن مرد جوان متوجه شدم که چون احساس بی کفایتی می کند«زیاد حرف می زند».برای جبران کردن این احساس،
تسلیم وسوسه می شود که اطلاعاتش را برای دیگران به نمایش بگذارد.
او با مردانی نشست و برخاست داشت که نسبتاً ثروتمند بودند همه ازدانشگاه فارغ التحصیل شده و عضو انجمن برادری بودند.اما این پسربا فقر بزرگ شده بود ،دانشگاه نرفته بود و به انجمنی هم تعلق نداشت.بنابراین احساس می کرد که ازمعاشرانش از لحاظ تحصیلات و پیشینه ی اجتماعی پایین تراست.برای اینکه خودش را درچشم آنها بزرگ کند واعتماد به نفسش را بالا ببرد،ضمیرنا خودآگاه،که همیشه مکانیسمی برای جبران کردن کمبود های انسان پیدا می کند،وسیله ای دراختیارش قرار می داد که خودش را بالا ببرد .
او درشرکت«خودی»به حساب می آمد.بنابراین همراه رئیسش درکنفرانس هایی شرکت می کرد که در آنها با مردان برجسته ملاقات می کرد و به گفتگوهای مهم محرمانه گوش می داد بعداً آنقدراطلاعات دست اولش را برای معاشرانش تعریف می کرد تا به دیده ی احترام به او نگاه کنند و به موقعیتش غبطه بخورند .بااین کاراعتماد به نفسش را بالا برده،عطش شناخته شدنش را سیراب می کرد.
وقتی کارفرمای او ازعلت این خصوصیت شخصیتی اش باخبرشد،ازآنجا که مرد مهربان و فهمیده ای بود،به آن مرد جوان موقعیت هایی را درشرکت نشان داد که به خاطر قابلیت هایش می توانست به آنها دست پیدا کند .همین طوربرایش توضیح داد که چطوراحساس بی کفایتی او باعث شده درمسائل محرمانه نتواند مورد اعتماد باشد.این مردجوان باشناختی که از خودش پیدا کرد و با کمک ایمان خالصانه و دعا توانست به سرمایه باارزشی برای آن شرکت تبدیل شود.او توانست نیروهای واقعی اش را آزاد کند.


ادامه مطلب...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فروید ( دوشنبه 89/6/15 :: ساعت 5:35 عصر )


»» آسوده باشید تا قدرتمند شوید

آسوده باشید تا قدرتمند شوید
نویسنده:نورمن وینسنت پیل
مترجم:اسماعیل حسینی
مثبت اندیشی-قسمت چهاردهم
«هرشب مردم ایالات متحده ی آمریکا برای اینکه راحت بخوابند به بیش از شش میلیون قرص خواب نیاز دارند.»
این جمله ی وحشتناک را چندین سال قبل از زبان صاحب یک کارخانه ی داروسازی در گردهمایی صاحبان این صنعت شنیدم.اگرچه جمله ی او برای من باورکردنی نبود اما کسانی که از اوضاع اطلاع دارند می گویند که این عدد خیلی کمتر از میزان واقعی است.
در واقع از منبع موثق دیگری هم شنیده ام که مردم آمریکا روزانه حدود دوازده میلیون قرص خواب آور مصرف می کنند.این مقدار قرص خواب آور کافی است تا ازهردوازده نفرآمریکایی یک نفر را به خواب ببرد.آمار نشان می دهد که میزان استفاده از قرص های خواب آور در سال های اخیر هزار درصد افزایش پیدا کرده است.اما به تازگی جمله ای بسیار وحشتناک تر از جمله های قبل شنیده ام.بنا به گفته ی معاون رئیس یک کارخانه ی بزرگ داروسازی،سالانه تقریباً هفت بیلیون قرص در آمریکا مصرف می شود و با این حساب میزان مصرف شبانه ی قرص های خواب آور نوزده میلیون قرص می شود.
این وضعیت بسیارتأسف انگیز است.خواب فرایندی طبیعی و نیروبخش است.هرکس پس از یک روز کار باید بتواند خواب آرامی داشته باشد اما ظاهراً مردم هنر خوابیدن را فراموش کرده اند.من فرصت خوبی برای بررسی این موضوع دارم و به شما می گویم که مردم به قدری عصبی شده اند که دیگر غیرممکن است با موعظه کردن بتوان آنها را خواب کرد.این وضعیت بسیارنگران کننده است.
یک مقام رسمی در شهر واشنگتن که عاشق اعداد و ارقام،به خصوص اعداد نجومی و حیرت انگیزاست به من گفت که سال گذشته جمعاً هفت و نیم بیلیون مورد سردرد در ایالات متحده وجود داشته است.به این ترتیب تقریباً هر نفر در سال پنجاه مرتبه سردرد گرفته است.آیا شما سهمیه ی امسالتان را دریافت کرده اید؟این مقام رسمی به من نگفت که این ارقام را از کجا به دست آورده اما مدت کوتاهی پس از گفت و گویی که با او داشتم گزارشی را خواندم که می گفت صنعت داروسازی درسال گذشته هفده میلیون پوند قرص آسپرین فروخته است.به قول نویسنده ای شاید این دوره را بتوانیم به درستی عصر آسپرین بنامیم.منبع موثقی اظهار می دارد که از هر دو تخت بیمارستانی در یکی را بیماری اشغال کرده که به دلیل ابتلا به میکروب یا بیماری جسمی یا تصادف رانندگی بستری نشده است؛بلکه به این خاطر بستری شده که نمی تواند به احساساتش نظم بدهد.
در درمانگاهی پانصد بیماربه طوردقیق مورد معاینه قرار گرفتند و مشخص شد که سیصدوهشتادوشش نفریا هفتاد وهفت درصد از آنها به دلیل مشکلات روان تنی(بیماری جسمی که تا حد زیادی به دلیل حالات روحی ناسالم به وجود می آید)بیمارشده بودند.درمانگاه دیگری در مورد تعداد زیادی از موارد زخم معده تحقیقی انجام داد و نتیجه ی تحقیق این شد که تقریباً نیمی از بیماران،نه به دلیل مشکلات جسمی بلکه به خاطر نگرانی بیش از اندازه،نفرت بیش از اندازه،احساس گناه بیش از اندازه یا فشارعصبی به این بیماری دچار شده بودند.
پزشکی در یک درمانگاه دیگرمشاهده کرد که علی رغم پیشرفت های خارق العاده ی علمی،پزشکان می توانند با استفاده از علم تنها کمتر از نیمی از بیمارانی را که به آنها مراجعه می کنند درمان کنند.او اظهار می دارد که در بسیاری از موارد،بیماران افکاربیمارذهنشان را به جسمشان برمی گردانند.درمیان این افکار بیمارگونه،نگرانی و فشارعصبی از بقیه برجسته تر هستند.
وقتی کسی به درمانگاه ما مراجعه می کند اولین مشاوری که با او ملاقات می کند یک روانشناس است که با روشی دقیق و توأم با مهربانی مشکل مراجعه کننده را بررسی می کند و به او می گوید چرا اینگونه رفتار می کند و وضعیتش چنین است.دانستن این نکته بسیار اهمیت دارد.مثلاً چرا شما تمام عمرتان از عقده ی حقارت رنج برده اید یا چرا همیشه دچار ترس هستید یا چرا کینه در دل شما جا دارد و آن را پرورش می دهید؟چرا همیشه کمرو و کم حرف بوده اید ؟چرا کارهای احمقانه می کنید یا حرف های نا به جا می زنید؟این پدیده به خودی خود اتفاق نمی افتد .دلیلی برای اینکه چرا چنین کارهایی می کنید وجود دارد و مهم ترین روز زندگی شما روزی است که عاقبت دلیل کارهایتان را کشف می کنید.شناخت خود،آغاز اصلاح خود است.
مشکلی که معمولاًبا آن مواجه می شویم،مشکل فشار عصبی است.این مشکل را تا حد زیادی می توان بیماری فراگیر مردم دانست.بانک سلطنتی کانادا مدتی پیش ماهنامه ی خبری خود را با عنوان "بیایید سرعت خود را کم کنیم"به طور کامل به این موضوع اختصاص داد.در قسمتی از این نشریه آمده است:«این خبرنامه قصد ندارد به عنوان مشاورسلامت جسمی و روانی خوانندگان عمل کند اما قصد دارد مشکلی را که مایه ی عذاب تمام افراد بزرگسال در کانادا است ازبین ببرد.»
خبرنامه ی این بانک می گوید:«ما قربانیان فشارعصبی فزاینده هستیم؛مشکل می توانیم استراحت کنیم.سیستم عصبی حساس شده ی ما دائماً تحت فشار است.تمام روز و حتی شب درحال بدو بدو هستیم.به طور کامل زندگی نمی کنیم.باید چیزی را که کارلایل«غلبه آرام روح برشرایط »می نامید دوباره به یاد بیاوریم.
وقتی یک مؤسسه ی برجسته ی بانکی توجه مشتریان را به این واقعیت جلب می کند که آنها نمی توانند از زندگی چیزی را که واقعاً می خواهند به دست بیاورند چون قربانی فشارعصبی هستند،معلوم می شود که واقعاً زمان آن فرا رسیده که فکری به حال این مشکل کنیم.
در شهر سنت پترزبورگ فلوریدا دستگاهی را در خیابان دیدم که روی آن نوشته شده بود:«فشار خون شما چقدر است؟»می توانستید سکه ای به درون دستگاه بیندازید و ازفشارخون خود با خبرشوید.وقتی می توانید با انداختن یک سکه به درون دستگاه از میزان فشارخون خود باخبرشوید معلوم می شود که بسیاری از افراد به مشکل فشار خون گرفتار هستند.
یکی از آسان ترین روش ها برای پایین آوردن فشارعصبی تمرین روش آسان گرفتن کارهاست.تمام کارهایتان را آرام تر،بدون شتاب زدگی و بدون فشار انجام بدهید.دوست خوب من برانچ ریکی،مرد مشهوردنیای بیسبال،یک بار به من گفت او هرگز ازبازیکنی که بیش از حد به خودش و دیگران فشار بیاورد استفاده نمی کند.برای اینکه بازیکنی در لیگ بزرگ بیسبال موفق شود باید در تمام حرکات و ذهن او جریانی از قدرت طبیعی وجود داشته باشد.مؤثرترین شیوه برای ضربه زدن به توپ شیوه ی بدون زور زدن است. دراین شیوه تمام عضلات قابلیت انعطاف دارند و در یک قدرت هماهنگ با هم عمل می کنند.اگر سعی کنید توپ را محکم بزنید یا پاره می شود و یا اینکه اصلاً نمی توانید به آن ضربه بزنید.این موضوع درمورد گلف،بیسبال و هر ورزش دیگری صدق می کند.


ادامه مطلب...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فروید ( دوشنبه 89/6/15 :: ساعت 5:35 عصر )


»» دستورالعمل غلبه برناتوانی

دستورالعمل غلبه برناتوانی


مثبت اندیشی-قسمت دوازدهم
می گویند روزی خانمی به داروخانه رفت و خواست یک شیشه داروی روان تنی بخرد.
البته چنین دارویی در هیچ داروخانه ای پیدا نمی شود چون از آن قرص و شربت تهیه نمی کنند.اما به هرحال این دارو وجود دارد و بسیاری از ما به آن نیاز داریم .این نسخه ای است که با دعا،ایمان و تفکر پویای معنوی می توان آن را تهیه کرد.
محاسبه کرده اند که امروزه از پنجاه تا هفتادو پنج درصد مردم به دلیل تأثیر حالت های نامناسب ذهنی برساختار عاطفی و جسمی شان بیمارهستند.بنابراین دراختیارداشتن چنین دارویی بسیار اهمیت دارد.درحال حاضر بسیاری از افرادی که خودشان را پایین تر از حد متعارف سلامتی می یابند متوجه می شوند فرمولی برای سلامتی وجود دارد که علاوه بر مراقبت های پزشکی می تواند برای آنها بسیار ارزشمند باشد.
ماجرای مدیرفروش شرکتی که رئیسش او را به کلینیک ما فرستاد شیوه ای را نشان می دهد که طی آن معالجات روحانی و عاطفی می تواند نیروی از دست رفته را به انسان بازگرداند.این مدیرکه قبلاً مردی فعال و بسیارکارآمد بود،دچار ضعف در توانایی شغلی اش و انرژی شده بود.او مهارت خلاقه اش را هم از دست داده بود.پیش از این ایده هایی که در زمینه ی فروش داشت بی نظیر و برجسته بودند به زودی همکارانش متوجه شدند که توانایی او به شدت افت کرده است.او را وادار کردند به یک پزشک مراجعه کند.شرکت او را برای استراحت به آتلانتیک سیتی وپس ازآن به فلوریدا فرستاد تا شاید به وضعیت اول بازگردد.اما هیچ یک از این تعطیلات نتیجه ی مثبتی درپی نداشت.
پزشک او که از کلینیک مذهبی روانی ما خبرنداشت به رئیس شرکت توصیه کرد که آن مدیرفروش را برای مصاحبه به کلینیک ما بفرستد.رئیس شرکت از او خواست که به ما مراجعه کند؛او هم این کار را کرد،اما مشخص بود که از آمدن اصلاًراضی نیست.»
به اوگفتم:«من اگرجای شما بودم تعجب نمی کردم چون گاهی اوقات مشکل ما به حوزه ای مربوط می شود که دعا و شیوه ی درمان کتاب مقدس می تواند مؤثرباشد.»
اما او عصبانی ترشد و قصد همکاری نداشت تا اینکه عاقبت مجبورشدم به او بگویم:«می خواهم بی پرده بگویم که بهتراست با ما همکاری کنید و گرنه شما را ازشرکت اخراج می کنند.»
به تندی پرسید:«چه کسی به شما این طورگفته؟»
جواب دادم:«رئیس شما.درواقع او می گوید اگرما نتوانیم مشکل شما را حل کنیم،هرچند برایش مایه ی تأسف است،ولی مجبور می شود عذرشما را بخواهد.»
گمان کنم هرگزچنان حالتی از تعجب را در چهره ی کسی ندیده اید.زیرلب پرسید:«فکر می کنید باید چه کار کنم؟»
جواب دادم:«اغلب افراد وقتی ذهنشان از ترس ،نگرانی، فشارعصبی،کینه،احساس گناه یا ترکیبی از تمام آنها انباشته شده باشد درموقعیتی که شما هستید قرارمی گیرند.وقتی این موانع عاطفی تا حد معینی روی هم انباشته می شوند،فرد دیگرنمی تواند آنها را تحمل کند و توانش تحلیل می رود.منابع عادی قدرت عاطفی،روحی و ذهنی او مسدود می شود.بنابراین تفکر او هم به خاطر ترس احساس گناه و کینه متوقف می شود.نمی دانم شما چه مشکلی دارید ولی پیشنهاد می کنم مرا دوست دلسوز خودتان بدانید:کسی که کاملاً می توانید به او اعتماد کنید و اسرارتان را به او بگویید.»تأکید کردم که اهمیت دارد او هیچ چیز را از من پنهان نکند و ذهنش را از هرگونه احساس ترس،کینه یا گناه خالی کند.گفتم:«به شما اطمینان می دهم که مصاحبه ی ما کاملاً محرمانه باقی خواهد ماند تنها چیزی که شرکت شما می خواهد این است که شما با همان کارآیی سابق به سرکار برگردید.»
به تدریج مشکل او مشخص شد.او مرتکب چندین گناه شده بود و به همین خاطرخودش را درکلاف و سردرگمی از دروغ گرفتار کرده بود می ترسید که رازش برملاشود.ذهنش را پلیدی فرا گرفته بود و به همین خاطر دچار پریشانی شده بود.
به سختی می شد او را وادار به حرف زدن کرد زیرا او اصولاً انسان متشخصی بود و شرم و حیای زیادی داشت به او گفتم که دلیل ساکت ماندنش را می دانم اما به هرحال باید کارمان را انجام می دادیم و برای این منظور ذهنش را کاملاًخالی می کرد.
هرگز واکنش او را بعد ازتمام شدن کارمان ،فراموش نمی کنم.درحالی که ایستاده بود بدنش را کش آورد.روی انگشتان پا ایستاد ،انگشتان دستش را به طرف سقف اتاق دراز کرد و بعد نفس عمیقی کشید و گفت:«خدای من حالم خوب است.»این آشکارترین نمایش رهایی و آسودگی بود.بعد به او پیشنهاد کردم که دعا کند و از خدا بخواهد او را ببخشد و وجودش را ازآرامش و پاکی سرشار کند.


ادامه مطلب...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فروید ( دوشنبه 89/6/15 :: ساعت 5:35 عصر )


»» قدرت حل کردن مشکلات شخصی

قدرت حل کردن مشکلات شخصی


مثبت اندیشی-قسمت دهم
دراین مقاله می خواهم با شما درباره ی بعضی از افراد خوشبخت که راه حل مشکلاتشان را پیدا کرده اند صحبت کنم.
آنها برنامه ی ساده اما بسیارمؤثری را دنبال کرده و به نتایج موفقیت آمیزی رسیده اند.این افراد به هیچ عنوان با شما فرق ندارند.همان مشکلات و گرفتاری هایی را داشتند که شما هم دارید اما فرمولی پیدا کردند که به آنها کمک کرد تا راه حل مسائل دشواری را که پیش رو داشتند پیدا کنند.شما نیز اگر همین فرمول را به کار ببرید می توانید به نتایج مشابه برسید.
اول،اجازه بدهید ماجرای زن و شوهری را که ازدوستان قدیمی من هستند برای شما تعریف کنم.سال ها بیل،مرد خانواده،سخت کارکرده بود تا اینکه به پایه ای رسید که با ریاست شرکت تنها یک پله فاصله داشت.قرار بود به ریاست شرکت برسد و مطمئن بود که با بازنشست شدن رئیس شرکت به آن مقام دست پیدا می کند.دلیلی وجود نداشت که انتظار او عملی نشود چون به خاطر توانایی هایش،آموزش هایی که دیده بود و تجربه ی زیادی که داشت کاملاً واجد شرایط ریاست بود.علاوه بر این متقاعد شده بود که برای این پست انتخاب خواهد شد.
به هرحال هنگام انتخاب رئیس جدید،او را کنار گذاشتند.مردی را از خارج از شرکت آوردند که آن پست را در دست بگیرد.
درست بعد ازاین اتفاق به شهر بیل وارد شدم.همسرش ،مری،واقعاً کینه جو شده بود.سرمیز شام به تلخی تمام حرف هایی را که «دوست داشت به آنها بگوید»برای ما تکرار کرد.ناامیدی شدید،احساس تحقیر شدن و سرخوردگی،او را به خشم آورده بود و او هم این خشم را پیش من و شوهرش به زبان می آورد.
برخلاف او ،بیل آرام بود.کاملاً معلوم بود که احساساتش جریحه دار شده و ناامید و سردرگم است اما با شهامت با قضیه برخورد می کرد.از آنجا که ذاتاً مرد آرامی بود تعجبی نداشت که عصبانی نشود و واکنش شدیدی نشان ندهد.مری از او می خواست که فوراً از شرکت استعفا دهد.او را تشویق می کرد که«با آنها دعوا کند و بعد استعفا بدهد.»
به نظر می رسید که بیل تمایلی به این کارنداشت.می گفت شاید بهترباشد که با رئیس جدید کنار بیاید و به هرشکل که می تواند به او کمک کند.
این شیوه ی برخورد احتمالاً بسیار سخت بود اما او سال های زیادی برای شرکت کار کرده بود و احساس می کرد در شرکت دیگری نمی تواند خوشحال و موفق باشد.به علاوه فکر می کرد در پست معاون رئیس هم هنوز می تواند برای آن شرکت مفید باشد.
بعد مری به طرف من برگشت و پرسید اگر من جای بیل بودم چه کار می کردم.به او گفتم که من هم مثل خود او بدون شک ناراحت می شدم اما سعی می کردم اجازه ندهم بذرنفرت در دلم جوانه بزند زیرا احساس دشمنی روح را آزرده می کند و روند فکری انسان را به هم می زند.
به آنها گفتم چیزی که به آن نیاز داریم راهنمایی الهی است زیرا در آن موقعیت به خردی فراتر از دانش خودمان نیازداشتیم.این مسئله چنان از لحاظ عاطفی ما را تحت تأثیر قرار داده بود که احتمالاًنمی توانستیم با آن به شکلی بی طرفانه و معقول برخورد کنیم.
بنابراین پیشنهاد کردم که چند دقیقه سکوت کنیم و درحالت دعا قرار بگیریم و افکارمان را به سمت آن کسی متمرکز کنیم که گفته است:«هر جا دو یا سه نفر به نام من جمع شوند من درمیان آنها هستم.»به آنها خاطر نشان کردم که ما سه نفر بودیم و اگرسعی می کردیم احساس کنیم که به نام او دور هم جمع شده ایم،او را در میان خودمان می یافتیم تا به ما آرامش ببخشد و چاره ی کار را به ما نشان دهد.
برای همسر بیل آسان نبود که خودش را با حالتی که پیشنهاد کردم تطبیق بدهد،اما از آنجا که به طور کلی زن باهوشی بود و قلب مهربانی داشت به ما ملحق شد.پس از چند دقیقه که به سکوت گذشت پیشنهاد کردم که دست همدیگر را بگیریم،بعد با وجود اینکه در یک رستوران عمومی نشسته بودیم آهسته دعایی خواندم.دردعایم از خدا خواستم که ما را راهنمای کند.برای بیل ومری آرامش خاطرطلب کردم و حتی یک قدم جلوتر رفتم و ازخداوند خواستم که رئیس جدید را هم شامل برکات خود بنماید.همچنین دعا کردم که بیل بتواند با مدیریت جدید همراه شود و بیش ازگذشته خدمات مفیدی به شرکت ارائه کند.
بعد از آن دعا مدتی ساکت نشستیم.عاقبت همسر بیل آهی کشید و گفت :«بله فکرمی کنم چاره ی کارهمین است.وقتی فهمیدم شما می آیید که با ما شام بخورید ترسیدم از ما بخواهید که با این قضیه با اخلاق برخورد کنیم.صادقانه بگویم از این کار خوشم نمی آمد.داشتم از عصبانیت منفجر می شدم اما حالا متوجه می شوم که شیوه ی برخورد درست با این مسئله همین است.سعی می کنم ،هرچقدر هم که سخت باشد.آن را به کار بگیرم.»لبخند بی رمقی زد اما معلوم بود دشمنی از دلش پاک شده است.
گاه گاهی ازآنها خبرمی گرفتم و می دانستم که اگرچه همه چیزمطابق میلشان پیش نمی رفت اما به تدریج با شرایط جدید خودشان را تطبیق دادند و توانستند برناامیدی و احساس نفرت غلبه کنند.
بیل به طور خصوصی به من گفت که حتی از رئیس جدید خوشش می آید و ازکارکردن با او لذت می برد.او گفت که آقای رئیس اغلب با او مشورت می کند و از قرار معلوم به او اعتماد دارد.مری هم با همسررئیس مهربان بود و در واقع آنها به بهترین شکل با هم همکاری می کردند.
دوسال بعد دوباره به شهر آنها سفر کردم و به محض ورود به آنها تلفن زدم.
مری گفت:«وای،آنقدر ذوق زده هستم که نمی توانم حرف بزنم.»
با خودم گفتم باید موضوع خیلی مهمی اتفاق افتاده باشد که او را اینقدرذوق زده کرده است.
بدون توجه به حرف من فریاد زد:«وای،شگفت انگیزترین چیزممکن اتفاق افتاده،شرکت دیگری رئیس بیل را استخدام کرده و به همین خاطر از شرکت ما خواهد رفت و پست بالاتری خواهد گرفت.»بعد مری از من پرسید:«خُب چه حدسی می زنی؟همین حالا به بیل اطلاع دادند که از این به بعد رئیس شرکت است.فوراً پیش ما بیایید تا هرسه نفر با هم شکرگذاری کنیم.»
وقتی درکنارهم نشستیم بیل گفت:«می دانید ،دارم می فهم که مذهب مسیحیت اصلاً جنبه تئوری ندارد.ما یک مشکل را برطبق اصول مشخص معنوی و علمی حل کردیم .وقتی فکرمی کنم اگراین مشکل را برطبقفرمولی که درآموزش های دینی بود حل نکرده بودیم و می خواستیم به شیوه ی خودمان آن را حل کنیم ،تنم به لرزه می افتد.


ادامه مطلب...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » فروید ( دوشنبه 89/6/15 :: ساعت 5:35 عصر )


<   <<   6   7   8   9      
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

ایجاد کلید در راست کلیک برای هر برنامه ای راحترین کار برای ا
افزودن متن دلخواه درکنار ساعت ویندوز با این کار متن کنار ساع
افزایش سرعت Browser ویندوز یک فایل تکست بسازید و نامش را به
افزایش حافظه پنهانی پوشه ها
اضافه کردن برنامه ها در قسمت run برنامههایی مثل Regedit و Ms
ازبین بردن آیتمهای موجود درکنترل پنل براى ویندوز xp به شاخه ى C:
از کار انداختن Balloon Tip در ویندوز XP شاید این مسئله به فک
آشنایی با SERVICE PACK 2 ویندوز XP
علل کاهش سرعت کامپیوتر
آداب معاشرت های الکترونیکی
[عناوین آرشیوشده]


از کار انداختن Balloon Tip در ویندوز XP شاید این مسئله به فک . ازبین بردن آیتم‌های موجود درکنترل پنل براى ویندوز xp به شاخه ى C . اضافه کردن برنامه ها در قسمت run برنامه‌هایی مثل Regedit و M . افزایش حافظه پنهانی پوشه ها . افزایش سرعت Browser ویندوز یک فایل تکست بسازید و نامش را به . افزودن متن دلخواه درکنار ساعت ویندوز با این کار متن کنار ساع . ایجاد کلید در راست کلیک برای هر برنامه ای راحترین کار برای ا .
 

>> بازدید امروز: 295
>> بازدید دیروز: 9
>> مجموع بازدیدها: 196133
» درباره من «

ترفندهای ویندوز

.::مرجع کد آهنگ::.

.::دریافت کد موزیک::.



» پیوندهای روزانه «

بازیهای آنلاین جذاب و اکشن و مهیج و تست های هوش
دی شاپ
ماه مارکت
هالیوودشاپ
[آرشیو(4)]

» آرشیو مطالب «
فروشگاه نرم افزارهای کاربردی و سیتم عامل و گرافیکی
فروشگاه تی شرت استین کوتاه پسرانه و دخترانه
معرفی نرم افزار
یوزر پسورد جدید آنتی ویروس nod32 آپدیت
فروشگاه نرم افزار های گرافیکی و تخصصی
فروشگاه نرم افزارهای کاربردی و سیتم عامل و گرافیکی
فروشگاه نرم افزار های گرافیکی و تخصصی و آموزش آنها
عقب ماندگی ذهنی علل و عوامل آن
فروشگاه نرم افزار های گرافیکی
عقب ماندگی ذهنی علل و عوامل آن
فروشگاه تی شرت استین کوتاه پسرانه و دخترانه
فروشگاه لوازم آشپزخانه و خانه و صنایع دستی
یوزر پسورد جدید آنتی ویروس nod32 آپدیت
فروشگاه نرم افزارهای کاربردی و سیتم عامل و گرافیکی
مجموعه سخنان و پیام های رهبر انقلاب
فروشگاه لوازم آشپزخانه و خانه و صنایع دستی
فروشگاه لوازم آشپزخانه و خانه و صنایع دستی
فروشگاه تی شرت استین کوتاه پسرانه و دخترانه
فروشگاه نرم افزار های گرافیکی و تخصصی و آموزش آنها
نرمافزارهای جاسوسی و مقابله با آنها
طرز کار برنامه های ضد ویروس
آلبوم جدید و فوق العاده زیبا و شنیدنی سلطان احساس , مجید خراطها
دانلود آهنگ جدید و فوق العاده زیبای فرزان و اشکان به نام ما سیاه
دانلود آهنگ جدید امیر شهریار به همراه اشکین 0098 به نام دوست دار
دانلود آلبوم جدید و فوق العاده زیبای حمید دل آلپی به نام منو بی
دانلود آلبوم جدید و بسیار زیبای اشکان یوسفی با نام وداع
دانلود آهنگ جدید و شاد هادی نادمی به نام چی بگم
دانلود آهنگ جدید و فوق العاده زیبای حامی به نام مرز تماشا
دانلود آهنگ جدید و زیبای بنیامین بهادری به نام بوی عید(اجرا شده
دانلود موزیک جدید صدای ستاره ها با صدای مهرداد جادوگر و علی سونا
دانلود آلبوم جدید فرهاد فخرالدّینی و سالار عقیلی به نام سمفونی
دانلود سریال ها و فیلمهای روز دنیا
دانلود فیلم سلطان عقرب The Scorpion King
دانلود فیلم آخرین حرف با بازی مهدی مقدم برای موبایل با کیفیت
دانلود فیلم ترسناک احضار شدگان برای موبایل با کیفیت عالی
دانلود فیلم اکشن Far Cry 2008 برای موبایل با کیفیت عالی
دانلود فیلم اکشن Live Free or Die Hard برای موبایل
دانلود فیلم اکشن The Sniper 2009 برای موبایل
درباره الی - دانلود فیلم درباره الی + عکسهای فیلم
رضا صادقی - دانلود آهنگهای رضا صادقی - فول آلبوم
دانلود فیلم برخورد مستقیم Direct Contact
نوجوانی و نیازهای نوجوانی
فروشگاه نرم افزار های گرافیکی و تخصصی
فروشگاه تی شرت استین کوتاه پسرانه و دخترانه
فروشگاه لوازم آشپزخانه و خانه و صنایع دستی
فروشگاه نرم افزارهای کاربردی و سیتم عامل و گرافیکی
مقالت روان شناسی و نوجوانی
فروشگاه تی شرت استین کوتاه وبلند پسرانه و دخترانه
دی 89
شهریور 89
خرداد 89

» لوگوی وبلاگ «


» لینک دوستان «
عاشق آسمونی
لحظه های آبی( سروده های فضل ا... قاسمی)
هادرباد شناسی (روستایی در شرق شهرستان بیرجند) HADERBAD SHENASI
مشاور
.: شهر عشق :.
جهاد ادامه دارد...
بوی سیب
دوستی و دوست یابی
مجموعه بیانات رهبر معظم
جکستان ، عکاسخانه ، نرم افزار سرا
کامپیوتر و لوازم جانبی و نرم افزار آموزش
عمو همه چی دان
فتو بلاگ
پرسش مهر
تنهاترین عاشق
دهکده ی عکس
* روان شناسی ** ** psycology *
تبادل نظر
وای ندیدید شما ا!!!!!!!

مجموعه مقالات رایانه MOGHALAT COMPUTER
مقالات روان شناسی
کودکان استثنایی
جدیدترین یوزر پسورد آنتی ویروس nod32- Kaspersky - Avira
یوزر آنتی ویروس و مسابقات تبیان و راسخون و قرآنی
شناختی
روان شناسی کودکان استثنایی
مهدویت
یا غیاث المستغیثین - روز های آبی من
هیئت سایبری لبیک
اتیسم
گوناگون و زیبا
کتابخانه دیجیتال روانشناسی
وباگی خالی از خنده
کتاب الکترونیکی
کشکول
روان شناسی
آپدیت جدیدترین یوزر پسورد آنتی ویروس nod32
پرسش مهر ... پیشرفت ،راه‌های پیشرفت و موانع پیشرفت چیست ؟
طوفان در پرانتز
هسته ای
پرنسس خشگله عکس دانلود نرم افزار و بازی narmafzar gam aks
پرسش مهر 10
خدمات اینترنتی و حراج نرم افزار
نرم افزارهای تخصصی و موبایل و نرم افزارهای آموزشی تخصصی و موبایل
لوازم آرایشی و بهداشتی و ادکلن
پارس دانلود
سوپر لینکستان لیندا
ایران دانلود - دانلود نرم افزار - ویروس یاب
مقالات اختلالات رفتاری و روانی...
چهارراه
سوپر لینک خشگل دختر
جکستان . عکاسخانه
w x y z * دبلیو ایکس وای ضد * کد
بانک مقالات روانشناسی
فرهنگی هنری، عکس، مدل لباس، مانتو، ژاکت، سارافون دخترانه و زنانه
پایگاه عکس و پیامک و دانلود بازی و نرم افزار
فروشگاه کتب روانشناسی، اسلامی، ایران شناسی وسیستم عامل
لوازم خانگی و اثاثیه منزل و لوازم آشپزی
فروشگاه نرم افزارهای گرافیکی و سرگرمی و بازی
نرم افزارهای میکس مونتاژ و آموزشی میکس مونتاژ
پوشاک & تی شرت دخترانه پسرانه استین کوتاه و بلند & ژاکت
هتل دانلود
سکوت نیمه شب
کوچک های بزرگ
دهکده مجازی ...
دختر غریب
دانلود سانسور نشده های سریال افسانه جومونگ
پرسش مهر . ...... چگونه خدمتگذار خوبی باشیم
عکاسخانه
عکس های توپ گلها همه آفتاب گردانند
جک جک جکستان
پیچیدگی سکوت
متفاوت
تی شرت پسرانه دخترانه
عطر و ادکلن
لوازم آرایشی و لوازم بهداشتی
سیستم عامل و نرم افزار
آموزشی درسی
نرم افزارهای تخصصی و حسابداری
ایران شناسی و ادبیات
آموزش مهارت
آموزش میکس و مونتاژ
بازی و سرگرمی
تلفن همراه
پخش کننده آهنگ
ثبت دامین(Domain) و وطراحی سایت
لوازم جانبی خودرو
کامپیوتر و لوازم جانبی
عدالت جویان نسل بیدار

» صفحات اختصاصی «

» لوگوی لینک دوستان «











» طراح قالب «